loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تام گیتس 11 (سگ زامبی می تازد!) - افق

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب سگ زامبی می تازد یازدهمین جلد از مجموعه ی تام گیتس نوشته ی لیز پیشون و ترجمه ی آتوسا صالحی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

” تام گیتس ” اسم پسر بچه ی بازیگوش و باحالی است که خیلی به موسیقی راک و نقاشی کشیدن علاقه دارد و عاشق خوردن بیسکوییت کاراملی و اذیّت کردن خواهر بزرگ ترش ” دلیا ” ست. او دوست دارد همه چیز را برای همه تعریف کند و این کتاب، کتابچه ی خنده دارهِ داستان زندگی اوست و همه چیز از جان آدمیزاد تا هیولاهای گنده و... درونش پیدا می شود و نقاشی تک تک آدم های درون زندگیش و همه چیز هایی که دوست دارد و یا ازشان متنفر است را برای ما کشیده است که ما، با خواندن و دیدنشان می توانیم کمی در زندگی اش سرک بکشیم و با او همراه شویم و بزنیم زیر خنده. از آن جایی که نمی دانید باید بگویم از درب ورودی مدرسه تا خانه ی تام گیتس فقط چهار دقیقه راه بیشتر نیست ولی او همیشه سعی می کند که دیر برسد. معمولاً هم دلیلش این است که با ” دِرک ” ( صمیمی ترین دوستش و هم گروهیش توی گروه موسیقی ) کلی گپ می زنند و محو تماشای آدامس های میوه ای و ویفر های کاراملی توی مغازه می شوند. یا بعضی وقت ها هم تام اول صبح شروع می کند به نواختن گیتار و خواندن کتاب هایش توی دستشویی تا دلیا را منتظر نگه دارد و کلی ذوق کند برای خودش. تام همیشه سعی می کند که کُفر دلیا را بالا بیاورد و یک روز خوش برایش نگذارد. عینکش را قائم می کند یا وقتی که مامان و بابا دلیا را دعوا می کنند، او بلند بلند می خندد. تام در کنار شیطنت هایی که می کند، دل مهربانی هم دارد و فوق العاده عاشق حیوانات خانگی ست ولی چون دلیا به حیوانات خانگی حساسیت دارد مامان اجازه نمی دهد که آن ها سگ یا گربه نگه دارند. برای همین یکی از بزرگ ترین آرزو ها برای تام نگه داری از حیوانات است و امروز به آرزویش می رسد چون دوستش ” مارک کلامپ ” کلی حیوانات مختلف دارد و قرار است اسباب کشی کنند و او مجبور است برای مدتی از حیوناتش دور باشد برای همین هم از تام کمک خواسته تا یک هفته از یکی از آن ها مراقبت کند. البته تام هنوز نمی داند قرار است مواظب چه چیزی باشد. یک عنکبوت بزرگ یا شیشه ای پر از هزاران سوسک و... اما از همه بیشتر دلش می خواهد مارک سگش را به او بدهد پس اول باید مامان و بابا راضی کند برای همین هم مظلومانه ترین قیافه ی ممکن را به خودش می گیرد و ادعا می کند که فقط برای کمک کردن بع مارک می خواهد از حیوان خانگی اش مراقبت کند و آن ها هم راضی می شوند. با رسیدن مارک به خانه آن ها معلوم می شود حیوانی که قرار است تام ازش نگه داری کند یک ” همستر ” کوچک و بامزه است و فقط هرازگاهی باید بیرون از قفسش باشد. از نظر تام نگه داری از یک همستر کار سختی نیست و حتی می تواند از آن برای اذیّت کردن دلیا هم استفاده کند و در نتیجه اولین روز نگه داری از همستر شروع می شود و...

 


برشی از متن کتاب


ساعت را از زیر تخت بیرون می کشم تا صدای کوکویش را متوقف کنم. خیلی خسته ام... باورم نمی شود به این زودی صبح شده. مرمر هنوز خواب است و این سروصداها هیچ تکانش نداده. ( مرمر خوشبخت ) ولی به نظر می آید دلیا هم بیدار است. صدای غر زدن ها و نق زدن هایش را از اتاقش می شنوم. از صدایش بر می آید اصلاً خوشحال نیست. اون ساعت خروس دار احمقانه! اَ ه ه ه ه ه ه ه! باورم نمی شه بیدارم کرده! دوباره! ( اوه! اوه! ) تنها چیزی که حتی بیشتر از سر و صدای ساعت خروس دار دلیا را اذیت می کند، این است که من پاورچین پاورچین قبل او بروم توی دستشویی. ( متنفر است از این قضیه ) با اینکه نیمه خواب و بیدارم، تلاش زیاد از حدی می کنم راهرو را لخ لخ بروم و این سنّتِ بانمک خانوادگی را زنده نگه دارم. به علاوه، این هم فکر خوبی است که زود برم مدرسه، چون آقای فولرمن مأموریت دارد مطمئن شود همگی مان سر وقت می رسیم سر کلاس. یک جدول تازه علم کرده به اسم کار خوبی نیست دیر برسی! بهمان گفت: خیلی خیلی زیاد توی راهرو ها ول می گزدین ها. همگی باید سر وقت برسین سر کلاس هاتون! ولی سر راه آمدن به کلاس خیلی ممکن است حواس آدم پرت بشود. مثلاً با این ها: * دوست ها * چَمپ ( و بازی های دیگر... ) * راه رفتن پشت سر معلم ها ( به استقبال خطر ) جدول تازه قرار است همگی مان را تشویق کند دیر نیاییم. آقای فولرمن کل کلاس را به چهار گروه تقسیم کرد. فقط برای تنوع، من با مارکوس توی یک گروه نیستم. هر گروه با 50 امتیاز شروع می کند و اگر دیر بیایی... گروهت یک امتیاز از دست می دهد. گروهی که آخر هر ماه بیشترین امتیاز را داشته باشد، یک جایزه می گیرد. خوردنی مخصوص! ( به نظر می آید آدم می تواند امیدوار باشد ) البته آقای فولرمن هنوز بهمان نگفته خوردنی اش واقعاً چیست. می گوید: غافل گیر می شین! در نتیجه این هم یک دلیل خوب دیگر برای اینکه نفر اول بروم دستشویی. هنوز خواب آلودم، ولی دانستن اینکه کارم چقدر دلیا را اذیت می کند، سر حالم می کند. فقط باید یادم باشد در دستشویی را قفل کنم. توی آینه ی دستشویی که خودم را نگاه می کنم، یک کم جا می خورم. چشم هایم کو؟ یک جایی توی صورتم غیبشان زده. شبیه سیب زمینی شده ام. ( این قضیه ممکن است توی مدرسه حسابی دردسر بشود ها. )

نویسنده: لیز پیشون مترجم: آتوسا صالحی انتشارات: افق  

مشخصات


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تام گیتس 11 (سگ زامبی می تازد!) - افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل