
محصولات مرتبط
کتاب گتسبی بزرگ نوشته ی اسکات فیتس جرالد و ترجمه کریم امامی در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
داستان در مورد مرد جوانی است که ثروت زیادی دارد و مدام در حال خوشگذرانی و برگزاری مهمانی های بزرگ و باشکوه است. مهمانی هایی که هر کس می تواند در آن ها شرکت کند و شاد باشد. در مورد ثروت او شایعات زیادی وجود دارد. مثلا شایعه است که "گتسبی" از خانواده بسیار فقیری بوده که عاشق "دی زی" دختر پولدار می شود. گتسبی در زمان سربازی از دی زی دور می شود اما بعد خبر ازدواج او را می شنود. با این حال "گتسبی" عاشق می ماند و همیشه چشمش به دنبال "دی زی" میگردد.
او با وجود ثروت و شهرت و قدرت و نفوذ فراوانی که دارد قادر به فراموش کردن عشق قدیمی خود نیست. اکنون "دی زی" در شهر اوست و ماجراهایی شروع می شود. عکس العمل ها و رفتارهای "گتسبی" به عنوان پسری رمانتیک و عاشق از طبقه پایین و رفتارهای "دی زی" به عنوان دختری عاشق از یک طبقه ثروتمند بسیار زیبا خلق شده است. این رمان به عنوان یکی از منابع استاندارد در بسیاری از دانشگاه های جهان تدریس می شود و بسیاری این کتاب را دومین کتاب برتر انگلیسی زبان میدانند که شیوه نگارش آن آغازگر سبک تازهای در رمانهای پس از آن بوده است. فیلمی با همین نام به کارگردانی باز لورمن و با بازی زیبای لئوناردو دی کاپریوو ساخته شده است.
برشی از متن کتاب
جیمز گتس نام واقعی یا دست کم قانونی او بود. آن را در سن هفده سالگی و درست در لحظه خاصی که سرآغاز کار اصلی او محسوب می شد تغییر داده بود _ یعنی در لحظه ای که دید کشتی تفریحی دان کودی در ناقلاترین پهنه کم عمق دریاچه سوپریور لنگر انداخت. این جیمز گتس بود که آن بعدازظهر کنار ساحل، پیراهن کشباف سبز پاره پاره به تن و شلوار متقال به پا، می چرخید، اما همین آدم وقتی یک قایق پارویی به عاریت گرفت، کنار تولمی رفت و به کودی اطلاع داد که ممکن است در مدتی کمتر از نیم ساعت باد برخیزد و او را در هم بشکند، دیگر جی گتسبی شده بود. تصور می کنم که این اسم را مدت زیادی آماده نگاه داشته بود. پدر و مادرش کشاورزان تهیدستی بودند که طعم کامیابی را هرگز نچشیده بودند _ و او هیچ وقت در مخیله خود ایشان را به عنوان پدر و مادر خود نپذیرفته بود. حقیقت این است که جی گتسبی ساکن وست اگ در لانگ آیلند زاده تصور افلاطونی خودش بود. پسر خدا بود _ عبارتی که اگر معنی خاصی داشته باشد درست همان است که از آن استنباط می شود _ و لازم بود به کار پدر خود _ خدمت به الهه جمالی بزرگ، بازاری و خودفروش بپردازد. پس آدمی به نام جی گتسبی را، درست همان جور که یک نوجوان هفده ساله احتمال دارد بپردازد پرداخت، و تا آخر هم به این تصور وفادار ماند.
(دومین کتاب رمان قرن بستم) نویسنده: اسکات فیتس جرالد مترجم: کریم امامی ناشر: نیلوفر
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران