loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سه دخترون 3 (دختر ماه پیشونی)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دختر ماه پیشونی سومین جلد از مجموعه ی سه دخترون نوشته ی محمد رضا شمس با تصویرگری سحر خراسانی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

روزی روزگاری تاجری پول دوست با زن و دخترش در شهری زندگی می کردند. تاجر که عاشق پول و طلا بود، همیشه سرگرم تجارت می شد و اهمیت چندانی به دخترش شهربانو و همسرش گل بانو نمی داد. در همسایگی آنها زنی به نام شاباجی زندگی می کرد که همسرش را از دست داده بود و دختری تنبل و پرخور داشت. شاباجی برای گذران زندگی به دخترهای شهر ترمه دوزی یاد می داد. مادر شهربانو او را به خانه‌ی شاباجی برد تا ترمه دوزی یاد بگیرد؛ وقتی شاباجی فهمید پدر شهربانو چقدر ثروتمند است، با او از همه مهربان تر شد و با مادرش طرح دوستی ریخت. در صحرایی نزدیک شهر، چاهی وجود داشت که از قدیم می گفتند دیو آلازنگی در آن زندگی می کند و هیچ کس جرئت نزدیک شدن به آن را نداشت. روزی شاباجی همراه گل بانو به صحرا رفت و وقتی نزدیک چاه شد، او را صدا زد. همین که گل بانو نزدیک چاه شد، یکدفعه شاباجی او را توی چاه انداخت و سر زنان با جیغ و گریه به خانه‌ی تاجر رفت که ای وای، ای وای، گل بانو افتاد توی چاه! در همین موقع یک گاو زرد از توی چاه در آمد و توی صحرا راه افتاد اما هیچ کس متوجه نشد که گاو از کجا پیدایش شده! تاجر که از افتادن زنش توی چاه ناراحت شده بود، با دیدن گاو غصه اش را فراموش کرد و آن را به طویله‌ی خانه اش برد. کار شهربانو شده بود گریه و زاری برای مادرش و شاباجی هم مدام به او محبت می کرد و برایش غذاهای جور واجور درست می کرد تا بتواند دلش را به دست بیاورد و جای مادرش را بگیرد تا اینکه...

مجموعه ی فوق حاوی سه جلد کتاب داستان با عناوین "دختر گل خندان"، "دختر نارنج و ترنج" و "دختر ماه پیشونی" می باشد. داستان هر سه کتاب از افسانه های قدیمی اقتباس شده و شخصیت اصلی هر یک از قصه ها، دختری است که طی ماجراهایی در دست دیو یا جادوگری اسیر می شود و قهرمان قصه باید نجاتش بدهد.

 


فهرست


گاو زرد عروسی یک بقچه پنبه چاه سیاه دیو وارونه کار دردونه خانم کفش بلور اشک چشم خروس بی محل ماه پری بزن نی

برشی از متن کتاب


یک روز شاباجی و گل بانو رفتند صحرا گل بچینند. گل بانو عاشق گل بود. رفتند و رفتند تا رسیدند به یک چاه سیاه. می گفتند آلازنگی دیو توی این چاه زندگی می کند. شاباجی، گل بانو را به طرف چاه کشید و گفت: "بیا ببین چه گل های قشنگی داره. مثل ماه می مونن." گل بانو آمد جلو و تا سرش را خم کرد توی چاه را نگاه کند، شاباجی او را هل داد توی چاه. بعد جیغ و شیون سر داد و توی سر و صورتش زد و دوید طرف خانه‌ی تاجر که: "ای وای بیچاره شدیم. ای وای بدبخت شدیم! ای وای گل بانو افتاد توی چاه!" شاباجی که رفت، یک قورباغه از توی چاه جست زد بیرون. قورباغه یک نگاه به این طرف کرد، یک نگاه آن طرف کرد و دور خودش چرخید. یک چرخ که زد شد اردک، دو چرخ که زد شد لک لک، سه چرخ که زد شد یک گاو زرد پیشانی سفید. گاو ماعی کرد، موعی کرد، رفت خانه‌ی تاجر  وتوی طویله اش جا خوش کرد. هیچ کس نفهمید که این گاو یکهو از کجا پیدایش شد. هیچ کس هم سراغش نیامد. تاجر هم از خدا خواسته صاحب گاو شد و به جای اینکه برای مردن زنش غصه بخورد، چند روز برای پیدا کردن گاو ذوق کرد! تاجر وقتی فهمید گل بانو توی چاه افتاده، دو بامبی زد توی سرش و گفت: "دیگه نمی شه کاری کرد. نه نمی شه، من می دونم، نمی شه. زنم از دستم رفت. گل بانوم از دستم رفت." شهربانو پرسید: "چرا نمی شه؟ من الان خودم می رم توی چاه و درش می آرم! و دوید طرف در. تاجر جلویش را گرفت و گفت: "چی چی رو من خودم می رم توی چاه و درش می آرم! مگه الکیه؟ آلازنگی رو چی کار می کنی؟ یه لقمه‌ی خامت می کنه." شاباجی موهای شهربانو را نوازش کرد و گفت: "بابات راست می گه دخترم! هر کی افتاده توی چاه دیگه در نیومده...

(کتاب های فندق) نویسنده: محمدرضا شمس تصویرگر: سحر خراسانی انتشارات: افق

مشخصات


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سه دخترون 3 (دختر ماه پیشونی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل