loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سیاره ی شگفت انگیز (قصه های روز)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب سیاره ی شگفت انگیز از مجموعه قصه های روز به قلم گروهی از نویسندگان با تصویرگری ایلگار رحیمی از سوی انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

کتاب فوق شامل 31 قصه است که همه ی آن ها شخصیت هایی مشترک دارند. به منظور فهم بیشتر خواننده، ابتدای کتاب شخصیت ها به صورت کامل معرفی می شوند. داستان کلی از این قرار است که، سیاره ی شگفت انگیز و عجیبی به شکل یک مکعب بنفش رنگ در کهکشان راه شیری وجود داشت که مانند بقیه سیاره ها دور خودش نمی چرخید بلکه گوشه ی آن، اتاقکی بود که آقای راننده در آن زندگی می کرد و سیاره را به هر جا که می خواست می برد. در این سیاره موجودات بسیاری مثل ماهی کوچولو با پولک های طلایی، کله پوک تخمه آفتابگردانی (گل آفتابگردان)، قورباغه ای به رنگ آبی، ملکه ای به نام اردیبهشت، دانشمندی به نام آقای 29 و ... زندگی می کردند و هر بار داستان جالبی برای یکی از اعضای سیاره ی شگفت انگیز می افتاد. مثلا در داستان "کادوها و ماهی پولک طلایی" اینطور می خوانیم، در سیاره ی شگفت انگیز ماهی پولک طلایی زندگی می کرد که می توانست تمام آرزوها را برآورده کند. اما یک مشکل بزرگ داشت و آن هم فراموشی بود. ماهی در لحظه فراموش می کرد که چه کاری قرار است انجام دهد یا این که قبلا چه کاری کرده. او هر روز تماس های زیادی از موجودات سیاره دریافت می کرد و هر کس آرزویی داشت و می خواست ماهی آن را برآورده کند. یک روز از میان همه تماس ها، موجود ناشناسی با ماهی پولک طلایی تماس گرفت و قرار ملاقات گذاشت. موجود ناشناس خودش را بامبیل معرفی کرد و خواسته ای بسیار عجیب و باور نکردنی از ماهی داشت. اما از آن جایی که ماهی هرگز کسی را ناامید نکرده بود تصمیم گرفت هر طور شده بامبیل را به آرزویش برساند و ...

مجموعه ی قصه های روز شامل 12 جلد کتاب می باشد که هر جلد حاوی 30 قصه است. این مجموعه برای گروه سنی ج تالیف شده است. بچه ها می توانند هر روز یکی از داستان های پر هیجان را خوانده و علاوه بر فراهم آوردن اوقاتی خوش، تجربه ای تازه کسب کنند.

 


فهرست


روز اول: اتاقک راننده ی سبیل سفید روز دوم: کله پوک تخمه آفتابگردانی روز سوم: کادوها و پولک های طلایی روز چهارم: قورباغه های آبی و ملکه اردیبهشت روز پنجم: قلب های کوچک آبی روز ششم: قصه های آن روز که گلپر ته سیاره ای مهاجرت کرد روز هفتم: چشم بند سیاه طوطی سبز روز هشتم: ململ پشمالوی سبز روز نهم: درختستان پشت برکه، جایی برای خوابیدن روز دهم: اووووه! به چه بلندی! روز یازدهم: دودکش شکلاتی خانه ی شکلاتی روز دوازدهم: سنگ ریزه های خواب روز سیزدهم: خجالتی و سوسکی به رنگ خورشید روز چهاردهم: من از خودم هم می ترسم روزپانزدهم: لالایی بال های جغد روز شانزدهم: دستگاه آب و هوا روز هفدهم: ستاره های دریایی روز هجدهم: آن روز که جغد خواست روی هوا بایستد روز نوزدهم: قایق های روی برکه روز بیستم: دوش برک ریزان طلایی روز بیست و یکم: جاروی سرتق روز بیست و دوم: بامبیل ها به مدرسه نمی روند روز بیست و سوم: بهاری بدون راننده روز بیست چهارم: سینمای شگفت انگیز روز بیست و پنجم: خواب ابرهای رنگی آب دار روز بیست و ششم: پادشاه بی سرزمین روز بیست و هفتم: شاهزاده ی رویایی کفش پیدا کن روز بیست و هشتم: آرزوهای ماهی گیر ماه روز بیست و نهم: سکسکه های سیاه چاله ی تاریک روز سی ام: پیچک . شال گردنی از مار سبز روز سی و یکم: چکمه و سفینه ی پلاستیکی

برشی از متن کتاب


درختستان پشت برکه، جایی برای خوابیدن کنار برکه، پشت درختستان سیاره ی شگفت انگیز، خانواده ای زندگی می کنند به اسم خانواده ی لپه. خانواده ی لپه خانواده ی خیلی خوبی بودند. بهترین و خوب ترین خانواده در همه ی سیاره ها. آن ها آخرین بازمانده  از لپه های فضایی اند. لپه های فضایی نه خوردنی اند، نه گرد و نه کوچک. لپه های ضایی بلند و باریک اند، به بلندی یک چوب جادو شاید و به باریکی یک برگ بید. لپه های فضایی شاعر پیشه و مودب و مهربان و تمیز هستند و غذای خانواده ی لپه، گلبرگ های ریز روی آب برکه است که باد می آورد و تنها تفریح شان رفتن به پیک نیک توی یکی از اتاق های خانه شان. آن روز خانم و آقای لپه با دو تا بچه هایشان، خپل و جغل می خواستند بروند پیک نیک. برای همین هم یک عالمه گلبرگ تازه از روی برکه ی جلوی خانه شان جمع کردند و کمی هم خنده از بوته های خنده ی جلوی خانه چیدند و راه افتادند سمت خانه شان. اما یک دفعه باد آمد و هوهو کرد و توفان شد و شاخه ای شکست و روی در خانه شان افتاد. در خانه خانواده ی لپه بسته شد و آن ها ماندند بیرون در. خانم لپه یک لبخند گشاد زد، به خپل و جغل نگاه کرد و گفت: «هیچ اشکالی در رو دست کنه.» خپل و جغل گفتند: «چشم! اما پیک نیک چی بس؟» خانم لپه گفت: «درست می شه. پیک نیک درست می شه. می ریم توی اتاق پیک نیک.» خپل و جغل اول کمی آن جا ایستادند و به بابا لپه شان نگاه کردند که با در خانه ور می رفت، بعد کمی به مامان لپه شان نگاه کردند که دست هایش را گرفته بود رو به برکه و شعر می خواند. آخر سر حوصله شان سر رفت و راه افتادند و رفتند دور برکه چرخیدند و آواز خواندند: ما دو تا لپه هستیم خیلی هم خسته هستیم شب که بشه ماه بیاد مثل یه هسته هستیم گوله می شیم تو جامون به خواب می ره چشامون آن ها چند تا برگ درخت روی سرهایشان گذاشتند و توی آب برکه خودشان را نگاه کردندو خپل گفت: «شبیه ملکه ی اردیبهشت شدی جغل.» جغل گفت: «تو هم همین طور خپل!» آن ها خندیدند و دنبال هم دویدند. مامان لپه که حوصله اش داشت سر می رفت، زیرانداز پیک نیک را از توی سبد درآورد، انداخت روی چمن های کنار برکه، آرام نشست رویش گفت: «درست که پیک نیک خراب شد، اما فعلا یک جوراب ببافم همین جا.»    

(31 قصه) نویسنده: گروه نویسندگان  دبیرگروه: سید نوید سید علی اکبر تصویرگر: ایلگار رحیمی انتشارات: شهرقلم

درباره سید نوید سید علی اکبر نویسنده کتاب کتاب سیاره ی شگفت انگیز (قصه های روز)

نوید سید علی اکبری از نویسندگان، مترجمین و چهره‌های فعال کشور در حوزه‌ی کتاب های داستان کودک و نوجوان و اعضای اصلی هیئت‌مدیره‌ی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان می‌باشد. مجموعه قصه های کره الاغ باهوش از آثار این نویسنده است. ...

نظرات کاربران درباره کتاب سیاره ی شگفت انگیز (قصه های روز)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سیاره ی شگفت انگیز (قصه های روز)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل