محصولات مرتبط
کتاب مقدمه علم حقوق تألیف دکتر علی عباس حیاتی توسط نشر میزان به چاپ رسیده است.
واژه حقوق در معانی گوناگونی به کار رفته است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- حقوق به مجموعه قواعد و مقررات الزام آوری اطلاق میشود که بر روابط افراد از این حیث که در اجتماع زندگی می کنند، حکومت میکند و اجرای آن از طرف دولت تضمین شده است. حقوق در این مفهوم همیشه به صیغه جمع استعمال می شود و مترادف با «قوانین اجتماعی» است. 2- در معنای دیگر حقوق که جمع حق است سلطه و اختیاری است که فرد نسبت به چیزی دارد و سایر افراد جامعه می بایست آن را محترم بشمارند و به آن تعدی یا تجاوز ننمایند. مانند حق مالکیت، حق آزادی و... 3- گاهی واژه ی «حقوق» در معنای «علم حقوق» به کار میرود. مقصود از «علم حقوق» دانشی است که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول آن میپردازد. 4- حقوق گاهی به معنای دستمزد ماهانه و مانند آن که کارمندان دولت یا کلیه ی مستخدمین مؤسسات و شرکت های دولتی و غیر دولتی دریافت می نمایند، نیز به کار میرود. 5- حقوق گاهی به معنای پولی که دولت برای ثبت اسناد رسمی و مانند آن دریافت میکند به کار میرود و به آن «حقوق دیوانی» هم می گویند؛ مانند حق تمبر، عوارض و حقوق گمرکی. 6- حقوق گاهی به معنای تکالیف و وظایف معنوی و اخلاقی به کار می رود؛ مانند حقوق پدر و مادر، حقوق همسایگی و ... .
کتاب مذکور مشتمل بر دو بخش می باشد: 1- حقوق نوعی 2- حقوق فردی
لازم است بدانید که این کتاب واقعاً مقدمه علم حقوق می باشد نه صرفاً مقدمه ی گرایش خاصی از این علم. لذا برخلاف رویه ی بعضی از کتاب های مشابه، مؤلف سعی نموده تا حد ممکن به مبانی حقوق جزا و حقوق عمومی در کنار حقوق خصوصی بپردازد. در نگارش مطالب این اثر سعی شده است از سبکی روان و ساده استفاده شود و در هر حوزه توضیح کافی ارائه گردد. بنابر همین رویه بعضی از مطالبی که نیاز به توضیح تفصیلی داشته و یا به دلیل ثقیل بودن بحث، تحت عنوان «قرائت و تمرین» نگاشته شده است.
برشی از متن کتاب
بخش اول: حقوق نوعی فصل اول - مبنا و هدف حقوق در مبنا و هدف قواعد حقوق اختلاف نظر بسیار است. این اختلاف نظرها عمدتاً ناشی از تنوع عقاید، مذاهب، گرایش های فلسفی، شرایط سیاسی و اقلیمی جوامع و ... است. با وجود این ریشه همه ی اختلافات را بایستی در دو نکته جستجو کرد. 1- از گذشته های دور همواره عده ای حاکم زورگو به ناحق و با قدرت نامحدود بر مردم حکومت کردهاند و خواستههای خود را بدون توجیه عقلانی بر مردم تحمیل کردهاند. اندیشمندان زجر کشیده در پی آن بوده اند تا از شدت این خودکامگی ها بکاهند. اعتقاد به وجود حقوق فطری از جمله ی این تدابیر بود. عده ای با طرح این فکر که: «قواعدی برتر از اراده ی حاکم نیز وجود دارد و حقوق باید از آن قواعد عالی و طبیعی پیروی کند» تلاش نمودند، مانعی سر راه حاکمان متجاوز قرار دهند. در مقابل این نظر، حاکمان هم معتقد بودند، مبنای اصلی حقوق اقتدار دولت است. و حاکم نماینده ی خداوند و مأمور اجرای فرمان اوست. 2- زندگی انسان دو بعد فردی و اجتماعی دارد. از لحاظ فردی انسان موجودیست مستقل و با خواسته ها و نیازمندی های خاص خود. اما همین فرد مستقل سرنوشت او آنچنان با دیگر همنوعان خود آمیخته است که گویی وجودش لاینفک از اجتماع است. مهم ترین مسئله درباره ی هدف حقوق این است که چگونه باید ضرورت های این دو زندگی را با هم جمع کرد و به عبارتی غایت اصلی حقوق حمایت از جنبه فردی زندگی انسان است یا جنبه ی اجتماعی آن؟ با عنایت به دو نکته فوق به تفکیک در ذیل دو مبحث به مبنا و هدف حقوق خواهیم پرداخت. مبحث اول - مبنای حقوق مبنای حقوق در حقیقت همان دلیل قانع کننده ی قانون پذیری است. یا به عبارت بهتر مبنای حقوق جواب این سوال است که چرا باید از قواعد حقوقی تبعیت کرد؟ البته لازمه ی پاسخگویی به این سوال این است که پذیرفته باشیم رعایت قانون امری حتمی و الزامی است و برای زندگی بهتر نیاز است مردم از قانون پیروی کنند. گفتیم که انسان موجودی اجتماعی است. برای امکان زندگی اجتماعی لاجرم نیاز به قدرتی است که بتواند نظم اجتماعی را تنظیم نماید. لذا، از همان جوامع اولیه حکومت ها در قالب های کوچک و بزرگ شکل گرفتند. حاکمان با وضع قواعدی مردم را به تبعیت از آن ملزم می کردند. با برچیده شدن حکومت های خودکامه و برای توجیه عقلانی لزوم تبعیت از قانون این سوال مطرح شد که آیا نقش حقوق صرفاً نگهداری اجتماع و حکومت است یا اینکه اصولاً هر قانونی بایستی متکی به عدالت و انصاف باشد تا شایسته ی تبعیت باشد؟ به این پرسش دو پاسخ متفاوت داده شده است. ...
فهرست
- بخش اول - حقوق نوعی
- بخش دوم - حقوق فردی
مؤلف: دکتر علی عباس حیاتی انتشارات: میزان
نظرات کاربران درباره کتاب مقدمه علم حقوق - حیاتی
دیدگاه کاربران