محصولات مرتبط
درباره کتاب ما همه مرغیم + به خاطر یک پشه اثر اعظم رادپور
کتاب ما همه مرغیم + به خاطر یک پشه از دسته کتاب های طنز کودک و نوجوان، شامل دو قصهی کوتاهِ طنز است که اولی با نام ما همه مرغیم، قصهی دیدار یک مرغ ماشینی با مرغی خانگی و گفت و گویشان را روایت میکند و دومی، یعنی داستانِ به خاطر یک پشه، ماجرای پسری را از دوران قبلِ تولد، موقعی که توی بهشت بوده، تا وقتی که پا به این دنیا گذاشته و بزرگ شده، به زبانی طنز برای بچهها بازگو می کند.
بچهی قصه، از آن آتش پارههایی بود که همیشه برای فرشتهها دردسر درست میکرد و بعدش زود میرفت پیش خدا و چغلی فرشتهها را میکرد. بچه قرار بود دویست سال بعد به دنیا بیاید و حالا حالاها باید توی بهشت میماند! اما آن قدر آتش میسوزاند و به هم چیز گیر میداد که همه دوست داشتند زودتر از دستش راحت شوند.
یکی از روزها که بچه داشت استراحت میکرد، پشهای پشت گردنش نشست و نیشش زد. زودی بلند شد، داد و بیداد راه انداخت که وای.. فرشتهها کجا هستند؟ چرا حواسشان به بهشت نیست؟ این پشه توی بهشت چه کار میکند؟ فرشتهها تا صدای او را شنیدند، از ترس چغلیاش با یک برگ بهشتی لطیف پشه را کشتند. ولی بعد معلوم شد آن پشه همان پشهای بود که رفته بود توی دماغ نمرود و او را از صحنهی روزگار محو کرده بود! این وضعیت دیگر قابل تحمل نبود! برای همین هم، بچه، دویست سال زودتر، درست در وسط جنگ تحمیلی به دنیا آمد و...
بخشی از کتاب ما همه مرغیم + به خاطر یک پشه اثر اعظم رادپور
وقتی کامیون را دید، خیالش راحت شد. کامیون برایش آشنا بود. چندین بار آن را دیده بود. هر از پنجاه شصت روز با قفسه های زرد رنگ خالی می رفت و چند ساعتی بعد پر از هم نوعان سفید، تپل و خوشکل بر می گشت. راننده ی کامیون به این دکان عادت کرده بود.
همیشه توقفی می کرد و از اصغر آقا، صاحب مرغ خانگی و مغازه، خریدی می کرد و گپی می زد. مرغ خانگی بیشتر اوقات به حرف های آن ها گوش می داد و از صحبت هایشان چیزهای زیادی یاد گرفته بود.
مرغ خانگی که دید خواب از چشمش پریده و راننده هم با اصغر آقا گرم صحبت است، از جای خود بلند شد، بال های خود را به هم زد و گرد و خاک خود را تکاند. پاهایش را، رفت و برگشتی، روی زمین کشید و سر و گردن خود را تا حد ممکن کش داد. ماهیچه هایش که باز شد به طرف کامیون رفت. چرخی دور آن زد. ببشتر مرغها یا خواب بودند، یا چرت می زدند. فقط یکی از آن ها با حالتی کشیده و مغرور نشسته بود و مانند مراغبین امتحان نهایی، مرغهای دیگر را دید می زد.
انگار رئیس یا بزن بهادر آنها بود. مرغ خانگی به او نزدیک شد. بعد از اینکه قدقد سلامی کرد و قدقد علیکی شنید، از او پرسید، "گوشتی هستی یا تخمی؟!"
مرغ کارخانه ای، که پکر بود و حوصله ی چندانی نداشت،گفت: "ترا سنه نن!"
مرغ خانگی با دلخوری جواب داد: "هیچی، گفتم با همنوع خودمون سر صحبتی باز کنیم. درد دلی کرده باشیم و وقتی بگذرونیم. یه چیزی یاد بگیریم. چه می دونستیم تو پرورشگاه، ادب یادشون ندادن. فقط هیکلشون رو چاق و تپل کردن."
مرغ کارخانه ای که تا حدودی از برخورد خود پشیمان شده بود، گفت: "نه! اتفاقاً تو مرغداری ما کلی دوره های پرورشی و ضمن چاقی می ذارن. راستش بد خوابمون کردن، حوصله نداشتم. یه کم هم بد ماشین هستم."
مرغ کارخانه ای بعد از مکثی کوتاه، نوک کروچه ای کرد و در جواب سوال مرغ خانگی گفت: "حالا چه فرقی می کنه؟ ما همه مون گوشتی هستیم...
کتاب ما همه مرغیم + به خاطر یک پشه نوشته ی اعظم رادپور و علی اطهری با تصویرگری امیر مفتون توسط انتشارات خط خطی به چاپ رسیده است.
- برگزیده ی نخستین جشنواره داستان طنز خط خطی
- نویسندگان: اعظم رادپور - علی اطهری
- تصویرگر: امیر مفتون
- انتشارات: خط خطی
نظرات کاربران درباره کتاب ما همه مرغیم + به خاطر یک پشه | انتشارات خط خطی
دیدگاه کاربران