دربارهی کتاب شانس اثر مارک تواین
مارک تواین در کتاب شانس هجده داستان کوتاه را با سبک متفاوتِ متعلق به آمریکا خلق کرده و نام کتاب را با الهام از یکی از داستانهای کتاب با عنوان "شانس" برگزیده است. این داستان، قصهای واقعی دارد و مارک تواین آن را طبق شنیدههایش از کشیشی که چهل سال پیش معلم بوده، روایت میکند. داستان در مورد همین کشیش است که از روی خیرخواهی به دانشجویی کمسواد به نام "اسکورزبی" کمک میکند تا در امتحان موفق شود.
اسکورزبی به صورت کاملا شانسی رتبه بالایی در امتحانات می آورد و چند وقت بعد به دلیل موفقیت هایش به فرماندهی لشکر پیاده نظام منصوب می شود. او در تمام طول جنگ نیز با حرکاتی ابلهانه فرماندهی می کند و همه این کارهای احمقانه را به حساب نبوغش می گذارند. خوش شانسی های این شخص تا جایی ادامه پیدا می کند که به او نشان افتخار بهترین فرمانده جبهه را می دهند.
کتاب شانس که جلد اول از مجموعه داستانهای کوتاه مارک تواین میباشد نوعی فکاهی آمریکاییست که از دل روایتهای شفاهی آن فرهنگ به دست آمده است. داستان فکاهی نوعی هنر والا و ظریف است که هر کسی از پس نگارش آن بر نمیآید اما مارک تواین هر کسی نیست و سابقه درخشانی که در خلق داستانهای فوق حرفهای دارد نشان میدهد که از پس این کار هم به خوبی بر آمده است.
بخشی از کتاب شانس اثر مارک تواین
اقتصاد سیاسی بنیان تمامی حکومتهای مطلوب است داناترین انسانها در تمامی اعصار با این مسئله رو در رو ...
در این لحظه آمدند و به من اطلاع دادند که غریبه ای جلوی در پایین ایستاده و میخواهد من را ببیند. رفتم و با او روبرو شدم و پرسیدم چه کاری با من دارد؟ در حالی که مواظب بودم شور و هیجانی را که درباره نظریاتم درباره اقتصاد سیاسی دارم به شدت مهار کنم و نگذارم تا از اختیارم خارج شوند یا به زبان بیایند، پیش خودم آرزو کردم که کاش این غریبه ته یک کانال بود و یک کشتی یا بار گندم روی پشتش.
من هیجان زده بودم و او خونسرد. گفت از این که مزاحم شده متاسف است اما وقتی داشته از این جا می گذشته متوجه شده که من به برق گیر احتیاج دارم. گفتم بله بله... دیگر چی... برق گیر چی شده؟ او پاسخ داد که چیز خاصی نیست فقط او مایل است یک دانه اش را برای من کار بگذارد.
من تازه صاحب خانه شدهبودم و در تمام زندگی ام عادت داشتم که همیشه توی هتل و مسافرخانه اقامت کنم مثل هر شخص دیگری که تجربهای مشابه من داشته باشد، می کوشم، در نظر غریبه ها یک صاحب خانه مجرب به نظر بیایم. بنابراین فی البداهه گفتم که مایلم شش یا هشت برق گیر نصب کنم. اما غریبه از سر کنجکاوی به من خیره شد من خودم را از تک و تا نینداختم. فکر کردم اگر اشتباهی مرتکب شده باشم به خاطر حالت متین چهره ام نمیتواند مچم را بگیرد. او گفت که من بیش تر از تمامی مشتریان اش در این شهر سفارش داده ام. گفتم همینطور است و راه افتادم تا بروم و دوباره با مشغله فکری بزرگم دست و پنجه نرم کنم، اما او مرا صدا زد و گفت باید بداند که دقیقا چند نقطه را می خواهم مجهز به برق گیر کنم.
در کدام قسمت های خانه می خواهم نصب شوند و جنس میله ای که می خواهم باید چه کیفیتی داشته باشد؟ این هشدار مناسبی بود برای مردی که از مقتضیات خانه داری چیزی نمی دانست. اما چنان با اطمینان خاطر حرف زدم که اصلا مشخص نبود تازه کارم. گفتم میله ها را در شش یا هشت نقطه کار بگذارد و همگی این نقاط هم روی بام خانه باشند و از بهترین جنس استفاده کند. گفت که میتواند میله تخت را به قیمت حدود 20 سنت برایم تمام کند.
میله مسی 25 سنت و میله مارپیچی با آلیاژ روی را 30 سنت، که هر نوع حمله آذرخش را در هر زمانی خنثی می کند و مهم نیست صاعقه به کدام جهت می رود و کارش را بدون مشکل انجام میدهد. طوری که پیشروی آذرخش واقعی نیست، جعلی است. گفتم که جعلی کلمه مناسبی برای این جمله نیست اما مسئله لغت شناسی به کنار از نوع کار مارپیچی خوشم آمده و همان نوع را می خواهم.
بعد او گفت می تواند کاری کند که برق گیر تا ارتفاع 250 فوتی جواب بدهد اما برای انجام درست این کار و برای این که از تام برق گیرهای شهر بهتر کار کند و برای برانگیختن حیرت و تحسین موافقان و مخالفان این وسیله و وادار ساختن تمام قشرها به اعتراف به این که از بدو تولدشان هرگز چنین تناسب و تقارنی را در کار گذاشتن آن شاهد نبودهاند فکر می کند نمی تواند میله برق گیر را کوتاه تر از چهارصد فوت بگیرد و بی شیله پیله و با اطمینان خاطر دست به کار می شود.
کتاب شانس از آثار مارک تواین با ترجمهی علی مسعودینیا توسط نشر زاوش به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب شانس اثر مارک تواین
توضیح مترجم
چگونه داستان تعریف کنیم؟
روزنامه نگاری در تنسی
قورباغه ی جهنده ی بدنام "کالا وراس کانتی"
ونوس تپه ی کاپیتول
نیاگارا
ساعت من
داستان پسر کوچولوی بد
اقتصاد سیاسی
شانس
ملاقاتی مرموز
داستان پسر کوچولوی خوب
حقایقی درباره قرارداد عظیم راسته گوشت گاو
چگونه سردبیر یک روزنامه کشاورزی شدم؟
عاشقانه ای از قرون وسطا
کاپیتان ند بلیکلی
آدم خواری در قطار
پنج موهبت زندگی
رویایی غریب
یک افسانه
- جلد اول از مجموعهی داستان کوتاههای مارک تواین
- نویسنده: مارک تواین
- مترجم: علی مسعودی نیا
- انتشارات: زاوش
نظرات کاربران درباره کتاب شانس | مارک تواین
دیدگاه کاربران