محصولات مرتبط
کتاب جهانی نو نوشته ی اکهارت تله و ترجمه ی هنگامه آذرمی توسط انتشارات کلک آزادگان به چاپ رسیده است.
جهانی نو کتابی در حوزه ی عرفان می باشد که با ارائه ی مباحثی بسیار مفید و خواندنی، افراد را در تعیین و ساختن زندگی بهتر، هدایت می کند. انسان ها همواره در آرزوی داشتن زندگی شاد و سرشار از آرامش هستند اما در اغلب مواقع، علی رغم تمام تلاش های شان ، باز هم در تحقق این امر ناکام می مانند. در همین راستا مولف با نگارش کتاب حاضر به یاری مخاطب شتافته و او را در رسیدن به این آرزوی دست یافتنی یاری می رساند. نویسنده در طول محتوای اثر پیش رو، ضمیر ناخودآگاه را به عنوان مولفه ای مهم و موثر در زندگی معرفی کرده و سرسختانه معتقد می باشد که باید به این عامل مهم توجه ویژه ای نموده و با تحت کنترل قرار دادن آن، لحظاتی شاد و پر انرژی را برای خود به وجود آورد. تله ابراز می کند که اکثر غم ها و عقب ماندگی های افراد از همین ضمیر ناخودآگاه نشات گرفته و فرد را به سوی زوال و نابودی می کشاند. به طور کلی، خواننده با مطالعه ی دقیق این اثر قادر خواهد شد تا با افزایش میزان آگاهی های معنوی خویش، روح و ذهنش را از افکار منفی و خاطرات گذشته رها کرده و با اندیشیدن به حیات امروز و آینده، زندگی پرنشاطی را برای خود فراهم کند.
فهرست
آشنایی با نویسنده 1- شکوفایی آگاهی بیش تر 2- «من درون»: وضعیت کنونی بشر 3- کانون «من درون» 4- بازی نقش: چهره های بسیار «من درون» 5- تندیس درد 6- رهایی 7- یافتن آن کسی که به راستی هستید 8- یافتن فضای درونی 9- نیت درونی شما 10- سیاره ی جدید
برشی از متن کتاب
بخش یکم: شکوفایی آگاهی بشر پیش آگهی سیاره زمین: یکصد و چهارده میلیون سال قبل، صبحگاهی درست پس از طلوع خورشید، نخستین گل روی کره زمین پدیدار می شود. گل می شکفد تا پرتو خورشید را دریافت کند. پیش از این رویداد مهم که پیام آور دگرگونی تکاملی در حیات گیاهان است، میلیون ها سال بود که روییدنی ها سیاره زمین را فراگرفته بودند. نخستین گل شاید چندان دوام نیاورد، زیرا می بایست هم چنان پدیده ای کمیاب و دست نیافتنی باشد، چون به احتمال زیاد هنوز شرایط برای رویش گل در همه جا مناسب نبود. با این همه، آغاز آن لحظه حساس فرارسید و ناگهان انفجار رنگ و بو همه جای این سیاره را فرا گرفت؛ البته اگر آگاهی ادراکی ای وجود داشت تا شاهد آن باشد. پس از مدتی طولانی، آن موجودات خوش بو و ظریفی که به آن ها گل می گوییم، آمدند تا نقشی بنیادین در تکامل آگاهی گونه های دیگر حیات بازی کنند. بشر پیوسته محو زیبایی آن ها می شد. به احتمال زیاد با رشد آگاهی بشر، گل ها نخستین پدیده ارزنده در زندگی او بودند، چون با وجود این که برای انسان هیچ کارایی نداشتند و به هیچ رو به بقای او مربوط نبودند، بشر به سوی آن ها کشیده می شد. گل ها الهام بخش بسیاری از هنرمندان، سرایندگان و خردمندان بوده اند. حضرت عیسی مسیح (ع) می فرماید: «به گل ها نگاه کنید و زیستن را از آن ها بیاموزید.» گفته اند بودا «موعظه سکوت» را هنگامی که گلی در دست گرفته و به آن خیره شده بود، آغاز کرد. پس از مدتی یکی از حاضرین، راهبی به نام ماهاکاسیاپا لبخندی می زند. می گویند او تنها کسی بوده که موعظه را درک کرده است. بنا بر افسانه ای، آن لبخند ـ که رسیدن به ادراک بود ـ به بیست و هشت استاد دیگر رسید که بعدها سرآغاز مکتب ذن شد. دیدن زیبایی گل می تواند بشر را حتی برای لحظه ای کوتاه نسبت به آن زیبایی که بنیادی ترین بخش درونی وجود و سرشت راستین اوست، بیدار کند. نخستین شناخت زیبایی، یکی از مهم ترین رویدادها در تکامل آگاهی بشر بود. در حقیقت، احساس شادی و عشق به آن شناخت بازمی گردد. بی آن که کاملا بدانیم، گل ها برای ما به صورت نمودی از آن والاترین، مقدس ترین و در نهایت، بخش بی شکل درون ما درآمدند. گل ها، میراتر، لطیف تر و ظریف تر از گیاهی هستند که از دل آن بیرون می آیند و مانند پیام آوری از قلمرو دیگر، پلی میان جهان اشکال مادی و بی شکل به شمار می آیند. عطر گل نه تنها برای بشر خوشایند و دلپذیر است، که رایحه ای از قلمرو معنویت را نیز با خود همراه می آورد. با به کار بردن واژه «روشن بینی» در مفهوم گسترده تر کلمه، حتی می توانیم به گل به صورت گیاهی روشنایی یافته بنگریم. می توان گفت که هر گونه شکل حیات در قلمروهای گوناگون کانی، گیاهی، حیوانی و انسانی به روشن بینی دست می یابد. با این همه چنین فرایندی، پدیده ای بسیار نادر است که بیش از یک زنجیره سیر تکاملی را در بر می گیرد. همچنین این سیر، یک ناپیوستگی تکاملی را نیز نشان می دهد و جهشی به یک سطح کاملاً متفاوت از بودن و مهم تر از آن کم رنگ شدن جنبه مادی ست. چه چیزی می تواند از صخره سنگین تر، استوارتر و فشرده تر از هر پدیده دیگری باشد؟ با این حال، برخی از انواع صخره ها در ساختار مولکولی خود دچار دگرگونی می شوند و به شکل بلور درمی آیند و از این رو در برابر نور خورشید شفاف می گردند. برخی از کربن ها در اثر حرارت و فشار بسیار بالا به الماس و برخی از کانی های سنگین به سنگ های قیمتی تبدیل می شوند. بیش تر خزندگان که بیش از جانداران دیگر به زمین چسبیده اند، میلیون ها سال است که به همان شکل مانده اند. با این همه، برخی بال و پر درآوردند و تبدیل به پرنده شدند و بر نیروی جاذبه زمین که مدت های مدید آن ها را بر روی زمین نگه داشته بود، چیره گشتند. آن ها در خزیدن یا حرکت بهتر نشدند که فراسوی خزیدن و راه رفتن، پرواز کردند. گل ها، بلورها، سنگ های قیمتی و پرندگان از دیرباز از اهمیت خاصی برای معنویت بشر برخوردار بوده اند؛ گو این که آن ها نیز مانند همه اشکال حیات، به طور موقت نمودی از یک حیات بنیادی و آگاهی هستند. اهمیت ویژه این موجودات و دلیل کشش و پیوستگی بشر به آن ها می تواند ویژگی اثیری شان باشد. هر گاه میزانی از حضور، سکون و توجهی هوشیارانه در ادراک بشر وجود داشته باشد، او می تواند جوهر الهی هستی، یعنی آن آگاهی ذاتی یا معنوی را در هر جاندار و هر شکلی از حیات حس کند و آن را به عنوان جوهر خود بشناسد و مانند خودش به آن عشق بورزد...
(آگاهی معنوی از آهنگ زندگی) نویسنده: اکهارت تله مترجم: هنگامه آذرمی انتشارات: کلک آزادگان
نظرات کاربران درباره کتاب جهانی نو - اکهارت تله
دیدگاه کاربران