کتاب آیا دلتان می خواهد پیشگام آمریکایی بودید؟ - پنجره
- انتشارات : پنجره
- مترجم : محمود مزینانی
محصولات مرتبط
کتاب آیا دلتان می خواهد: پیشگام آمریکایی بودید؟ نوشته ی جکالین مورلی و تصویرگری دیوید انتریم و ترجمه ی محمود مزینانی توسط انتشارات پنجره به چاپ رسیده است.
آیا دلتان می خواهد، نام مجموعه کتاب هایی است که یک رویداد علمی، تاریخی، فرهنگی و غیره را با رویکرد شبیه سازی و جایگزینی خواننده ی کتاب و خیال پردازی در آن رویداد به رشته ی تحریر درآمده است. در این کتاب کودک با یک رویداد آشنا شده و با مراحل رخ دادن آن هماهنگ پیش می رود. کتاب پیش رو از این مجموعه انتخاب شده است و تاریخ مهاجرین اروپایی به قاره ی آمریکای شمالی و سکونتشان در سواحل شرقی این قاره و سفرشان به غرب قاره ی آمریکا و تصاحب زمین های سوحل غربی آن می پردازد. در این کتاب کودک با تمام مراحل سفر، خطرات، تجهیزات، آب و هوای قاره، دشت ها و بیابان ها و کوهستان های پیش رو و غیره آشنا می شود و متوجه می شود حدود دویست سال پیش چقدر سفر و آماده شدن برای طی یک مسیر سخت بوده است، سفری که امروزه در کند ترین حالت ممکن دو روز طول می کشد. در دهه ی 1840 تراکم مهاجرین اروپایی در سواحل شرقی آمریکا و کمبود زمین های زراعی مرغوب برای کشاورزان مهاجر باعث شد، عده ای از آنان، با توجه به کشفیات جدید در سواحل غربی قاره، تصمیم گرفتند به آنجا مهاجرت کنند. آن ها برای سفر برنامه ریزی کرده و با خانواده های دیگر به راه افتادند. تنها سفر کردن در این مسیر ناشناخته خطرناک بود چون موانعی مانند کوهستان، بی غذایی، حیوانات ترسناک و حشرات عجیب، بر سر راهشان بود. برای سفر در این مسیر نیاز به یک گاری محکم و لوازم کافی بود. بسته بندی وسایل و بودن جای کافی برای استقرار خانواده از کارهای اولیه سفر بود. در آن زمان شهر "ایندیپندنس" مرکز تهیه گاری های حمل اثاثیه و سفر بود و مسافران می توانستند وسایل مورد نیاز خوراکی و نیازهای فراموش شده اشان را از آن جا تهیه کنند. از آن جا به بعد خانواده ها به صورت گروهی پیش می رفتند. بهترین فصل برای آغاز سفر، فصل بهار بود؛ چون علوفه برای اسب ها و دام ها به وفور موجود بود و مسافران قبل از سرمای شدید هوا به مقصد رسیده بودند. برای حفظ نظم و امنیت خانواده ها همه باید به قوانین احترام می گذاشتند و برای حفظ امنیت نگهبانی شبانه از ملزومات بود. در این سفر نگهداری از دام ها بسیار اهمیت داشت، زیرا آنها گاری ها را می کشیدند و حتی برای خوراک استفاده می شدند. شکار و استفاده از گوشت های خشک و دودی برای سیر کردن خانواده ها بسیار مهم بود اما ...
فهرست
مقدمه به غرب بروید تا پولدار شوید! دور هم جمع شوید، تنها سفر نکنید! به سمت ناشناخته ها خیس و خسته و کوفته مراقب باشید، سرخپوست ها! گله های رم کرده! موقع شام و ناهار، حال تهوع دارید؟ یا شنا کنید یا غرق شوید، عبور از رودخانه ها در قلعه خسته و از نفس افتاده آخرین مرحله پایان سفر واژه نامه
برشی از متن کتاب
به غرب بروید تا پولدار شوید! شما اولین کسی نخواهید بود که از راه زمین به غرب می روند. چند کاوشکر و صیاد پوست خز قبلا به این سفر رفته اند. آن ها می گویند که این کار سخت و دشوار، اما امکان پذیر است. چیزی که نیاز دارید، یک گاری محکم و خوب است تا تمام وسایل مورد نیاز برای سفر خود را توی آن جا دهید. لوازمی که بار گاری خود می کنید، باید دست کم جوابگوی نیازهای پنج ماه شما باشد: کیسه های لوبیا، آرد و میوه ی خشک شده، بشکه های گوشت نمک سود، قهوه و شکر، رخت و لباس، رختخواب، چادر، ابزار آلات، اسلحه، لوازم آشپزی، دارو، صابون و شمع. با این همه بار و بندیلی که بار گاری می کنید، جای زیادی برای نشستن خودتان باقی نمی ماند. نکته بسیار مهم این است که نباید گاری خود را آن قدر سنگین کنید که چهار پایانتان نتوانند آن را بکشند. اگر چهارپایان فرسوده شوند و از نفس بیفتند، شما هرگز به مقصد خود نخواهید رسید. تصمیم ها، تصمیم ها... بساز و بفروش ها شهر به شهر می چرخند تا از شگفتی های اورگان برای مردم حرف بزنند؛ بهشت ساحل غربی که در آن جا "ساخت و ساز" خانه مثل آب خوردن است.... سیاستمداران به شما می گویند به خاطر کشورتان به غرب بروید. اگر آمریکایی ها در اورگان ساکن نشوند، انگلیسی ها این کار را خواهند کرد. برای تأمین پول مورد نیاز این سفر، شما مجبورید مزرعه ی خود را بفروشید. از نظر بیشتر مردم سفری 2000مایلی (3200کیلومتری ) از میان سرزمین های ناشناخته، اصلا فکر خوبی نیست، برای همین موقع راهی شدن شما، قوم و خویش هایتان به گریه می افتند. دور هم جمع شوید. تنها سفر نکنید! تهیه ی لوازم مورد نیاز شهر "ایندیپندنس" مرکز تهیه ی تجهیزات و لوازم مورد نیاز گاری های مسافر است. اگر فراموش کرده باشید وسیله ای را بردارید یا اصلا فکرش را هم نمی کردید که به چنین چیزی نیاز دارید، می توانید آن وسیله را در این شهر پیدا کنید، هر چند که قیمت ها در این شهر گران هستند. خانواده های پیشگام سوار گاری های خود می شوند و در نقطه ای مناسب به یکدیگر می رسند: یعنی شهر "ایندیپندنس" در میسوری، غربی ترین شهر ایالات متحده. از این جا به بعد، پیشگامان برای حفظ امنیت خود، کاروانی از گاری ها تشکیل می دهند و در کنار هم سفر می کنند. سرزمینی که باید از آن عبور کنند، متعلق به مردم قبیله های بومی آن جاست که "سرخپوست" نامیده می شوند، آن ها می توانند خطرناک باشند. بهار تنها فصلی است که می توان سفر دور و دراز به غرب را شروع کرد. به همین خاطر است که در این فصل سال، جمعیت از سر و کول شهر بالا می رود، همه هیجان زده هستند و هیچ کس نمی داند چه آینده ای در انتظار اوست. همه جور شایعه ای هم شنیده می شود، یکی می گوید آب رودخانه ها خشک شده، یکی می گویز سیل آمده، و دیگری می گوید سرخپوست ها حمله کرده اند. بیشتر کاروان ها یک راهنما برای خود استخدام می کنند، مثلا صیاد پوستی که قبلا به غرب رفته و دست کم مسیر آن را می شناسد.
نویسنده: جکالین مورلی مترجم: محمود مزینانی انتشارات: پنجره
مشخصات
- مترجم محمود مزینانی
- انتشارات پنجره
نظرات کاربران درباره کتاب آیا دلتان می خواهد پیشگام آمریکایی بودید؟ - پنجره
دیدگاه کاربران