loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دو قلوها - افق

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دوقلوها اثر ژاکلین ویلسون با ترجمه ی پروین جلوه نژاد از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

روبی و گارنت دو خواهر دوقلوی ده ساله هستند که فقط بیست دقیقه با هم اختلاف سنی دارند اما از لحاظ اخلاق و رفتار خیلی متفاوتند. گارنت دختری آرام ، کم حرف و روبی شلوغ و پرحرف است.  در همه ی کارها روبی صاحب نظر و پیش قدم است و همیشه دوست دارد حرف او به کرسی بنشیند. آن ها با پدر و مادربزرگشان زندگی می کنند. دوقلوها در آزمون مدرسه ی شبانه روزی شرکت می کنند اما تنها گارنت در این آزمون قبول می شود. روبی به خواهرش حسودی کرده و به هر بهانه ی کوچکی با او مرافعه می کند. بلاخره روزی که گارنت باید برای رفتن به مدرسه خانه را ترک کند فرا می رسد و آن موقع است که روبی متوجه اشتباهش شده و می فهمد که دوری از خواهر دوقلویش بسیار سخت است. آن ها روز به روز بزرگ تر می شوند و طی ماجراهای مختلفی که برایشان پیش می آید به درک این موضوع می رسند که گرچه دوقلو و دارای صفات مشترک فراوانی هستند ولی قرار نیست شرایط زندگی برای هر دوی آن ها یکسان باشد. حتی گاهی جدا بودن به نفع هر دو نفرشان است. بنابراین هر کدام راه خود را یافته و می کوشند تا به اهدافشان دست یابند ...  نویسنده داستان را از زاویه دید هر دو نفر روایت کرده؛ در واقع روبی و گارنت زندگی روزمره ی خود را در دفتر خاطرات می نویسند و هر یک از آن ها قسمتی از ماجراها و اتفاقاتی که برایشان پیش می آید را یادداشت می کند و ...

 


برشی از متن کتاب


اگر نوشته های ما خط خورده و کثیف اند، به خاطر این است که وانت تکان می خورد و دست مان می لرزد. خودمان هم می لرزیم. چون تمام زندگی مان زیر و رو شده. بابا راستی راستی یک مغازه ی کتاب فروشی خرید! حتی برای بار اول هم ما را با خودش نبرد تا نظرمان را بپرسد. آخر هفته با رز رفت و وقتی برگشت گفت: «حدس بزنید چی کار کردم! من یک مغازه خریدم.» اول گیج و مبهوت نگاهش کردیم. او خیلی سر به هوا شده. رفتارش به باباها نمی خورد. مخصوصا به بابای ما. ما عادت داریم که بابا بگوید، حدس بزنید چی خریدم! یک جعبه ی دیگر کتاب خریدم، اما به این راحتی که نمی شود که یک مغازه ی کتاب فروشی خرید. ماه ها باید بگردی و مشورت کنی تا یک مغازه بخری. بابا گفت: «کاری نداشت. صاحب این مغازه یک زن و شوهر پیرند که می خواهند بازنشسته بشوند. اگر من نتوانم خانه مان را بفروشم، باید مدتی به دانشجوها اجاره بدهم. مادر بزرگ که به خانه ی سالمندان می رود. رز هم هر وقت بخواهد دکه اش را می بندد و اتاقش را اجاره می دهد. بنابراین او هم هیچ مشکلی ندارد. این ماسسم که مشکل داریم. من و گارنت. هیچ کس ما را به حساب نمی آورد. من از او پرسیدم: «چرا ما را با خودت نبردی تا ببینی ما هم آن جا را دوست داریم یا نه؟» گفت: «شما از آن جا خوش تان می آید. یک روستاست بیرون شهر، کنار رودخانه که اطرافش پر از تپه است. شبیه عکس های توی قصه هاست. بیرون روستا مثل روستای بئاتریکس پاتر یک برکه دارد. توی ان هم پر از مرغابی است. یک خیابان هم دارد که مغازه ها توی آن خیابانند. مغازه ی ما هم وسط آن خیابان است. ما مغازه را طبقه بندی می کنیم. رز هم خرده ریزهایش را توی ویترین می چیند. او فکرهای زیادی برای این کار دارد. بالای مغازه چند تا اتاق است. شما دو تا هم می توانید در اتاق زیر شیروانی بخوابید. حتما خوش تان می آید.» ما مجبور شدیم مدرسه مان را ترک کنیم. لحظه ی خداحافظی لحظه ی وحشتناکی بود. اما بدتر از همه خداحافظی کردن با ... روبی نمی خواهد این قسمت را بنویسد. او همیشه بدترین قسمت ها را برای من می گذارد. خب، من هم دوست ندارم این قسمت را بنویسم ولی مجبورم. وای مادربزرگ، ما دلمان برایت تنگ می شود. خیلی زیاد هم تنگ می شود. تو، هر وقت از دست مان عصبانی می شدی، فقط اخم می کردی. حتی وقتی هم که می خواستی ما را کتک بزنی، نمی زدی، چون دست هایت خیلی ضعیف و بی جان بودند. زیاد هم از دستمان عصبانی نمی شدی، چون پیری. فقط وقتی زیاد شیطانی می کردیم کمی اخم می کردی. ما دلمان می خواهد حالا هم پهلوی تو باشیم. تو می توانی اخم کنی و جدی باشی و حتی کتکمان بزنی. ما اصلا ناراحت نمی شویم.    

نویسنده: ژاکلین ویلسون مترجم: پروین جلوه نژاد انتشارات: افق


نظرات کاربران درباره کتاب دو قلوها - افق


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دو قلوها - افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل