معرفی کتاب احضاریه
مضمون کلی کتاب، درباره سفر به کربلا و مصائب حضرت زینب است. داستان از زبان "مسعود" که یک روزنامه نگار ساده است، روایت می شود. او با توجه به دوری و سختی های راه، تمایلی به پیاده روی اربعین ندارد اما با خواهش و اصرارهای دوستش راهی کربلا می شود. در این بین، خواهر او "عارفه" نیز خواب هایی می بیند که او را مشتاق رفتن به کربلا و همراهی برادرش می کند. از آن جایی که از اسم کتاب نیز مشهود است، نویسنده اعتقاد به احضار شدن توسط ائمه را دارد؛ نه طلبیده شدن.
او با نوشتن و خلق شخصیتی به اسم مسعود، سعی در توضیح این مفهوم دارد. در کنار ماجرای سفر مسعود، داستان زندگی اهل بیت و مشکلات حضرت زینب نیز به عنوان یک روایت تاریخی، نقل می شود. یک روایت دیگری نیز در پایان داستان دیده می شود که ژورنالیستی است و از داستان اصلی فاصله می گیرد. در این بخش ما دیدگاه ها و تفاسیر شخصی این روزنامه نگار (ستون نویسی های وی) را در نشریه می خوانیم. موذی با ترکیب منطقی و هوشیارانه چند روایت، داستانی ساده و منسجم را بیان می کند.
داستان کماکان بین گذشته و حال در جریان است و مسعود در این داستان نقشی اساسی در جهت به جریان انداختن داستان ایفا می کند. حال و هوای دینی بر متن چیره است و در طول داستان روضه هایی روایت می شود که اشک را بر چشمان خواننده جاری و فضای دلچسب و محزونی را به تصویر می کشد. نویسنده با استفاده از آئین عزاداری و راهپیمایی اربعین، داستانی ساده، روان و مذهبی را نقل می کند که هدفش تفصیل فرهنگ عاشورایی و نهضت حسینی است.
برشی از متن کتاب احضاریه
بادِ مرگ بر درختِ تنومندِ خوابم، رسول خدا وزیدن گرفته بود. وقتی اعلام کرد به زودی از بین شما می روم، مادر و پدرم قرار خود را از دست دادند. بی تابی ما هم شروع شد. من و حسن و حسین هربار رسول خدا را می دیدیم، دلتنگ تر از پیش با چشمانی اشک بار نگاهش می کردیم. او هم ما را در آغوش می فشرد و می گفت: عزیزانم، دنیا چه سخت بگذرد چه آسان چشم بر هم زدنی بیش نیست. گریه های مادرم که سعی داشت پنهانی باشد، از چشمِ ما پنهان نبود.
پدرم می گفت سایه مرگ رسول خدا از حالا همه را یتیم کرده است. می شنیدم که با بغض به مادرم می گفت باید خوددار باشیم و مادرم می گفت چگونه باید خوددارباشم؟ خوشی برای من هر چه بود، تمام شد! امِ سَلمَه صبح زود با چشمانی گریان آمد خانه مان و گفت که از حاجیان امسال شنیده که رسول خدا در حجة الوداع در هنگام رَمیِ جمرات گفته مناسک خود را از من یاد بگیرید؛ زیرا دیگر مرا در حج نخواهید دید! خودم از پیامبر شنیدم، آن روزی که در مسجد با وجود تب و لرز حاضر شد تا به مردم که نگران حالش بودند بگوید: شنیده ام از خبر مرگ من در هراسید! آیا پیش از من پیامبری برده که در این دنیا جاودان زیسته باشد؟ پس اندوهگین نباشید، زیرا که من به رحمت پروردگار خویش می پیوندم و چنانکه شما نیز... . و در حالتی که از شدت بیماری بر پدرم تکیه داده بود، فرمود: ای مردم، دو چیز است که از نظر من بین آن دو هیچ تفاوتی نیست. و اگر قرار بر مقایسه باشد، به اندازه تار مویی میان آن ها فرقی نمی گذارم.
خرید کتاب احضاریه
کتاب احضاریه به قلم علی موذی از نشر اسم به چاپ رسیده است. برای خرید این کتاب به فروشگاه اینترنتی کتابانه مراجعه نمایید.
نظرات کاربران درباره کتاب احضاریه
دیدگاه کاربران