loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟ | مونا زارع

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم 

مونا زارع در «چگونه با پدرت آشنا شدم» جریان مادری را روایت می کند که در قالب مجموعه داستان های کوتاه که به صورت نامه نوشته شده است نحوه ی آشنایی با شوهرش را برای دخترشان تعریف می کند. او ابتدا این مجموعه داستان ها را دانه دانه پنجشنبه ها در صفحه ی آخر روزنامه ی شهروند چاپ می کرد و تصمیم گرفت آن ها را به صورت مجموعه ای در کتاب درآورد. «چگونه با پدرت آشنا شدم» از زبانی ساده، امروزی و مدرن برخوردار است. طنز مونا زارع مخاطب را به این اثر علاقه مند می کند و باعث می شود تا آنچنان با نویسنده همراه شویم که کتاب را یک روزه تا آخر بخوانیم. مخاطب این کتاب می تواند هرکسی از هر سنی باشد. نوجوان و جوان و پیر از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. اما نکته بینی مونا زارع در این است که توانسته است با استفاده از زبان طنز خود مشکلات امروزی جوانان، بی علاقگی به ازدواج و کلیشه های ازدواج امروزی و سنت ها را زیر سوال برده و به مسائل اجتماعی روز به صورت زیرپوستی بپردازد. مونا زارع به خوبی با تکنیک های طنز آشنا است و می داند که چگونه از تبدیل طنز به لودگی یا هجو دوری کند و در عین حالی شیرینی بیان خود را با در نظر داشتن خط قرمزها حفظ کند.

 

برشی از متن کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم 


در جست و جوی نفر شصت و ششم دایناسورها و خواستگارهای واقعی در یک برهه ی زمانی زندگی می کرده اند و جفت شان یک بلا سرشان آمد که منقرض شدند، اما انگار فقط یک نفرشان ته غار جا مانده بود و خنکی و تاریکی غار نگذاشته بود این همه سال فاسد شود و او کسی نبود جز جاوید؛ همکار جدید بابا که چند ماهی می شد کارآموز شرکت شان شده بود و بعدش همان جا استخدام شد. رتبه ی چهار کنکور ریاضی که از شدت کار کشیدن از مغزش یک چشمش تیک گرفته بود و هر چند دقیقه یک بار یکی از چشم هایش به منتها الیه سمت راستش می رفت و انگار تلاش می کرد پشت گوش هایش را دید بزند. این ها را به بابا وقتی هر روز عصر از سر کار بر می گشت و در حالی که چایش رو هورت می کشید و به تلویزیون خیره می شد، تعریف می کرد؛ اما یک عصر چهارشنبه هم با همین جدیت در ثابت ماندن اداهایش، چایش را هورت کشید و گفت «جاوید طبق معمول امروز خواستگاری کرد. فردا شب می آن.» این را که بابا می گفت «طبق معمول» همه مان خوب درک می کردیم؛ چون خواستگاری برای جاوید یک رسم محسوب نمی شد، بلکه جاوید نوعی سندروم خواستگاری داشت. در ذهنش حک شده بود هر دختری را می بیند، وظیفه دارد که عاشقش بشود و برود خواستگاری اش تا مردانگی اش زیر سوال نرود. یک روز هم که من رفته بودم اداره تا ظرف غذای بابا را که جا مانده بود برایش ببرم، انعکاس من را روی شیشه ی میز کارش دیده بود. خوب، جاوید به انعکاس یک دختر هم رحم ندارد. عاشقش می شود.

 

خرید کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم

کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم نوشته ی مونا زارع است که توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. برای مشاهده و خرید کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم می‌توانید به سایت کتابانه مراجعه نمایید.

  • نویسنده: مونا زارع
  • انتشارات: چشمه

 

 


مشخصات

  • نویسنده مونا زارع
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 7
  • سال انتشار 1399
  • تعداد صفحه 126
  • انتشارات چشمه
  • شابک : 9786002298447

درباره مونا زارع نویسنده کتاب کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟ | مونا زارع


نظرات کاربران درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟ | مونا زارع


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟ | مونا زارع" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل