کتاب میمون اومد آب بخوره

کتاب میمون اومد آب بخوره از مجموعه ی ... اومد آب بخوره سروده ی ناصر کشاورز و تصویرگری کیانا میرزایی توسط انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

کتاب میمون اومده آب بخوره ماجرای میمونی را روایت می کند که به کنار رودخانه می آید تا آب بخورد اما به محض این که دهانش را نزدیک آب می برد متوجه بوی بسیار بد رودخانه می شود. بعد رودخانه با صدایی گریان به میمون می گوید: که از این آب نخور چون سرشار از آلودگی است! میمون حدس می زند که این بوی بد ناشی از فاضلاب کارخانه ای باشد که در نزدیکی رودخانه قرار دارد و به رودخانه قول می دهد تا به هر طریقی شده جلوی ورود فاضلاب کارخانه به رود را بگیرد ... ظاهر کتاب به شکل یک میمون است و هر یک از صفحات کتاب یکی از قسمت های بدن حیوان را تشکیل می دهد. ورق های کتاب به صورتی عمودی و به سمت بالا باز می شوند در واقع هنگامی که کودک سر میمون را بلند می کند صفحه ی اول باز می شود، با ورق زدن صفحه ی بعد قسمتی از تنه ی او بلند می شود و در نهایت پاهای میمون که صفحه ی آخر را تشکیل می دهند. همه ی صفحات و جلد کتاب سرشار از نقاشی ها و تصاویر بسیار شاد و رنگی هستند و به دلیل ضخامت بسیار بالای صفحات از دوامی عالی طی استفاده برخوردارند. در واقع این کتاب علاوه بر آموزش موضوع مهم آلودگی آب ها، نوعی اسباب بازی سرگرم کننده برای کودکان به شمار می آید.

در هر یک از کتاب های این مجموعه حیوانی می خواهد آب بخورد اما متوجه آلودگی آب می شود و در همه ی موارد انسان ها باعث به وجود آمدن این آلودگی شده اند. بچه ها با خواندن این اشعار داستان گونه هم لذت می برند و هم استفاده ی درست از آب را می آموزند و با مواردی که باعث الوده شدن آب می شود آشنا می شوند. همچنین کتاب های این مجموعه همگی به دلیل طراحی خاصی که دارند و در قسمت فوق به طور کامل توضیح داده شد، بسیار مورد توجه مخاطب قرار گرفته است. ظاهر هر یک از کتاب ها شبیه حیوانی است که داستان از زبان او روایت می شود.

برشی از متن کتاب

میمونه اومد آب بخوره کنار رودخونه رفت آب رو بو کشید و گفت: «این بوی آبه یا نفت؟» رودخونه بد بود حالش گریه می کرد شر و شر «آقا میمونه برو! لطفا این آب رو نخور! بوی فاضلاب می ده پر از آلودگیه» میمونه گفت: «می دونم این کارا کار کیه!» «کار اون کار خونه است می روم الان پیش اون من دیدم که از لوله اش فاضلاب می آد بیرون» میمونه زود از درخت نارگیل درشتی کند رفت سراغ کارخونه سر یک کوه بلند  

• شاعر: ناصر کشاورز
• تصویرگر: کیانا میرزایی
• انتشارات: شهرقلم