دربارهی کتاب تولستوی و مبل بنفش نوشتهی نینا سنکویچ
در کتاب تولستوی و مبل بنفش از انتشارات کتاب کوله پشتی، رمانی را میخوانیم که در آن نینا سنکویچ داستان بازهای زندگی خود را گفته است. نویسنده کتاب وقتی همبازی و یار دوران کودکی را که خواهرش است، از دست میدهد. به شدت غمگین و ناراحت است. انسانها در رویارویی با اندوه و غمهای بزرگ، راههای مختلفی در پیش میگیرند.
بعضی دست از جهان میشویند، بعضی با شادی بیگانه میشوند، بعضی غم را به فراموشی میسپارند و بعضیهای دیگر، روشهای مختلف دیگری بر میگزینند. نویسنده داستان ما، برای مبارزه با این غم، از چیزی که مورد علاقه خودش و خواهرش است، کمک میگیرد. آنها هر دو عاشق کتاب خواندن بودند. با کتاب میتوانست با خواهرش هم ارتباط داشته باشد. فکر کرد یک سال هر روز یک کتاب بخواند.
نینا سنکویچ سایتی به همین نام را راه اندازی کرد. هر روز یک کتاب میخواند و درباره آن کتاب در وب سایتش مینوشت. به این ترتیب، همراه با نویسندگان مختلف و شخصیتها و حوادث مختلف خود را در موقعیتهای گوناگون میدید. غمهای مختلف را تجربه میکرد. راه حلهای متنوع را میآزمود. شادیها و سرنوشت قهرمانان و افراد دیگر را در کنار آنها بررسی میکرد.
به این شکل با غم خود مبارزه میکرد و ایجاد انگیزه و توانایی بیشتر، هم در خود و هم در دیگران مینمود. آنقدر تمایل و اشتیاق به خواندن و تعهد به خواندن یک کتاب در هر روز و نوشتن درباره آن کتاب در او زیاد بود که همه برنامههای زندگیش را طوری تنظیم میکرد، تا به این کار برسد. اگرچه از خواندن کتابها درآمدی نداشت، خواندن را با اشتیاق ادامه میداد.
بخشی از کتاب تولستوی و مبل بنفش
" در اقصی نقاط دنیا، در یک روز معین، ممکن بود صدها یا حتی هزاران کتابخوان یک کتاب یکسان را برای خواندن انتخاب کنند. گردهماییهای سازمان یافتهای برای کتاب خواندن اشتراکی وجود دارد؛ مثل کتاب خوانی سالانه سراسری شهر که کتابخانه منطقهما آن را مدیریت میکند. ما یک سال کتاب بخشنده، نوشته لوییز لوری را خواندیم؛ امسال قرار است کتاب خدمتکار و پروفسور، نوشته یوکو اوگاوا را بخوانیم.
اما حتی بدون هیچ برنامهریزی قبلی هم ممکن است زنی در کالیفرنیا تصمیم بگیرد کتاب گتسبی بزرگ را دوباره بخواند؛ آن هم در همان روزی که یک مرد جوان در دهلی به نظرش میرسد که حالا وقتش شده ببیند کتابش بهتر است یا فیلمش. درست در همان زمان فردی بازنشسته در ورشو ترجمه خوبی از آن - Wielki gastby - در یک بساط کتاب پیدا میکند و تصمیم میگیرد آن را بخرد و همان روز هم شروع به خواندنش کند.
این کتاب خوانها چه چیز مشترکی باهم دارند؟ ممکن است هیچ چیز مشترکی نداشته باشند جز این که میدانند چگونه بخوانند و اینکه از این مهارت برای لذت بردن از کتابها استفاده کنند. من کتاب محکوم به ناشنوایی، نوشته دیوید لاج را در ژانویه، مثل خیلی از آدمهای دیگر در سراسر دنیا خواندم. از زنی که "در دوون انگلستان در خلوت شکوهمندی" زندگی میکرد ایمیلی دریافت کردم مبنی بر اینکه در مراسم کتاب خوانی لاج از همینرمان شرکت داشته است: "فوق العاده" بود. زنی در استرالیا بعد از خواندن کتاب آسیابان زوزه کش پاسیلینا و پیدا کردن نظراتم درباره آن کتاب، به من ایمیل زد. او پیشنهاد کرد که کتاب اپرای ماه، نوشته بی فیو را بخوانم.
من در حومه کنتیکت زندگی میکردم و او بیرون شهر ملبورن، پاسیلینا در فنلاند و فیو در چین زندگی میکرد. سفر به دور دنیا با کتابها و دوباره برگشتن. هر کدام از ما با تجربههای خودمان کتابها را تعبیر و تفسیر میکردیم (که همین مسئله، داشتن سلیقه های مختلف در مورد آن کتاب ها را توجیه میکند)، اما کلماتی که میخواندیم یکی بودند. ما آنها را با همدیگر و با نویسنده آن کتاب شریک میشدیم."
کتاب تولستوی و مبل بنفش رمان خارجی نوشته ی نینا سنکویچ و ترجمه ی لیلا کرد در انتشارات کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است.
فهرست
کتاب تولستوی و مبل بنفش
سرآغاز: روی صخره
عبور از پل
بازگشت به کتابخانه سیار
زیبایی های دنیا
در جستجوی کتاب ها و زمان
تغییر برنامه
یگانه مرهم اندوه
جستجوی ستاره
شانسی دیگر
خوشامدگویی به فضول معرکه
شنیدن کلماتی که قبلاً نشنیده بودم
جایی که گرما پیدا شد
کتاب ها تجربه اند
پیوند با دنیا
مرد خواب های من
چشم اندازه بهتر
شب تاب ها روی چمن می رقصند
حکمت رمان های معمایی
هدف مهربانی
پیاده شدن از موتورسیکلت لولو
تولستوی روی مبل بنفش من
- نویسنده: نینا سنکویچ
- مترجم: لیلا کرد
- انتشارات: کتاب کوله پشتی
نظرات کاربران درباره کتاب تولستوی و مبل بنفش | نینا سنکویچ
دیدگاه کاربران