معرفی کتاب مجموعه خیال در سبک هندی
این کتاب در واقع گردآوری و تدوین مختصری از زندگینامه و برگزیدهای از غزلیات چهل و شش شاعر است که به سبک هندی، اشعاری سرودهاند. شعر فارسی تمام خصوصیات و مضامین خیالبافی، مضمونبندی، استعارات مرکب، مجازهای بعید، شخصیت بخشی به اشیاء، تماثیل، تشبیهات اغراقآمیز، نزدیکی به تعبیرات عامیانه و... را در خود جای داده و حتی وسعت و قلمرویی فراتر از این موارد دارد؛ با این وجود به اذعان نویسنده کتاب، در سبک موسوم به «هندی» این مضامین به صورت یکجا به کار گرفته میشود که خود ویژگی و خصوصیت این سبک محسوب میگردد.
این دوره با آثار بابا فغانی آغاز شده که در زمان خود، بنیانگذار تحولی در شعر فارسی به خصوص در غزل شده که منجر به پیدایش سبک هندی گشته است. مؤلف اعتقاد دارد غزلسرایی، توسط این شاعر، شعر را از بنبستی که شاعران به سبب تکرار و تقلیدها گرفتارش کرده بودند، رهایی بخشید و بابا فغانی و شاعران پس از وی مجال یافتند در فضای آزادتری شعر بسرایند. در این سبک، اندیشه و تصورات، عصیان و طغیان و حتی الهامات زندگی روزمره، شکوه و شکایت از اوضاع سیاسی و اجتماعی انعکاس مییابد و از اینرو جنبه مردمی اشعار نمود بیشتری دارد. این مضامین گاه کاملاً مشهود و عیان و گاه پوشیده و سر به مهر بیان میشوند اما با اینحال برای خواننده کاملاً قابل فهماند.
نویسنده با توجه به خصوصیت و جایگاهی که این سبک داشته و دارد، چهل و شش تن از شاعرانی که به طور خاصتر به این مهم پرداخته و در این زمینه آثاری دارند را مدّ نظر قرار داده است. در پیشگفتار کتاب، سیر تحولاتی شعر فارسی را در دوران سیصدساله شکلگیری سبک هندی تا آغاز دوره «بازگشت» به تفصیل بیان نموده و اطلاعات تاریخی - ادبی مناسبی در اختیار مخاطبان قرار داده است. برای هر یک از این افراد تا آنجا که مستندات و شواهد یافته، شرح حال و زندگینامهای تدوین کرده تا مخاطب با توجه به اوضاع و احوال شاعر و شرایط روزگار وی، اشعارش را مورد توجه قرار دهد. چراکه شاعران در زمانهای مختلف چنان چه شرایط با آنها همگام و همراه شده، شکفتهاند و اشعار نغزی به جای نهادهاند و در زمانهایی که زمینه مساعد نبوده، رشد و تعالی آثار نیز متوقف میشده، در ادامه به گلچینی از اشعار شاعر پرداخته شده است. در گزینش اشعار، سعی بر این بوده تا قسمته کتاب مجموعه خیال در سبک هندی اثر علیرضا ذکاوتی قراگزلو در انتشارات نشرنو به چاپ رسیده است.ایی بیان شود که نقاط قوت و ضعف شاعر را به خوبی منعکس کنند تا مخاطب در کوتاهترین زمان با کلیات کار او آشنا گردد.
برشی از متن کتاب
سیدی جمالالدین محمد عرفی به احتمال قوی به سال ه.ق963 در شیراز زاده شده است. پس از آنکه در ایران مشق شاعری کرده و نامی برآورده بود، در جوانی به هند رفت (989 ه.ق) و در آنجا نخست مهمان فیضی (متوفی 1004 ه.ق.) ملکالشعرای دانشمند دربار اکبرشاه تیموری شد. پس از مدتی، میانهاش با فیضی به هم خورد و نزد حکیم ابوالفتح گیلانی (که خود از پناهندگان به هند و گریختگان از دست صفویه بود و در طب و علوم معقول و نقد ادبی دست داشت) رفت و حکیم ابوالفتح استعداد و نبوغ عرفی را شناخت و او را به امیر صاحب ذوق، عبدالرحیم خانِ خانان، معرفی کرد و رشته دوستی بین این سه تنها با مرگ گسیخته شد. گویا دیوان عرفی در دوره زندگی خودش گم شد و پس از مرگ او خان خانان دستور داد دیوان او را گرد آوردند و به هرکس که غزل تازهای میآورد، جایزه میدادند.
گویند از همین لحاظ آثار منتسب به عرفی همه از او نیست؛ اما این نکته نمیتواند درست باشد، زیرا سخنور و سخن شناسی چون خان خانان، که چند سال با عرفی آشنا بود و اکثر اشعارش را از خود وی شنیده بود، مسلماً در تمیز دادن اشعار او اشتباه نمیکرد، همچنان که هماکنون نیز اگر کسی دیوان موجود را به دیده تتبع و ممارست بنگرد همه اشعار آن را، اعم از خوب و بد، در یک سبک و از یک گوینده تشخیص خواهد داد. عرفی مردی درس خوانده و با مطالعه و به یک واسطه شاگرد ملا میرزاجان باغ نوی از استادان مدرسه فلسفی فارس بوده است. علاوه بر شعر و نثر فارسی، در نقاشی هم دست داشته و استادش درویش حسین مذهّب شیرازی است که عرفی در جوانی اشعارش را نیز از نظر او میگذرانده است (عرفات العاشقین 3/14281 ؛ کاروان هند 2/873).
گویند مرگ عرفی بر اثر زهری بود که از شدت حسد بدو خورانیدند و بعضی هم علت مسموم کردن وی را تعلق خاطرش به شاهزاده سلیم، پسر اکبرشاه (یعنی نورالدین جهانگیر بعدی)، میدانند و خود به این موضوع که ممدوح و معشوقش یکی است تصحیح کرده: لوحش الله ز یک اندیشی عرفی کاو را / آنکه ممدوح بود عشق بدو میبازد عرفی از خانوادهای شیعه مذهب و احتمالاً سید بوده، جدش جمالالدین چادرباف از عرفای شیراز و پدرش کارمند دیوان بوده و ظاهراً تخلص «عرفی» از همین جاست که پدرش «زینالدین بلو» منصب «عرفی» داشت (در مقابل منصب و مسند «شرعی»). موقعیت اجتماعی خوبی که شاعر در نوجوانی داشت و استعداد فوقالعادهای که در آموختن دانش از خود نشان میداد و طبعاً تحسین دیگران را برمیانگیخت، به ویژه ظهور طبع شعر و عرضه کارهایی که از سن او بعید مینمود، نوعی حالت خودبزرگبینی و خودستایی مفرط در او بوجود آورد به طوری که به بسیاری از بزرگان ادب قدیم به اسم و رسم تاخته، حتی نظامی و خاقانی را دست انداخته است.
بدزبانی و طعن و طنز تندی که در محاورات عادی از او سر میزده (که نمونهاش شوخیهای او با میزبان محترم و صاحب مقامش، فیضی، است) نهتنها مخالفانی در زندگی برای او تراشیده بلکه پس از مرگش هم بعضی از تذکرهنویسان با لحن انتقامجویانه از او یاد کردهاند و حتی ماده تاریخ وفاتش را «دشمن خدا» دانستهاند و به همین انگیزهها و نیز آزاداندیشیاش، او را «ملحد» نامیدهاند. البته احتمال این هم هست که عرفی در محفل ابوالقاسم امری، که در آن سالها در شیراز مبلغ «نقطویان» بوده، رفت و آمد داشته و لقب ملحد ازآنجا باشد، همچنان که تاریخ وفات ابوالقاسم امری را نیز «دشمن خدا» (=999) یافتهاند!
نویسنده: علیرضا ذکاوتی قراگزلو انتشارات: نشر نو
نظرات کاربران درباره کتاب مجموعه خیال در سبک هندی
دیدگاه کاربران