کتاب راهنمای توپچی فریبکار

معرفی کتاب راهنمای توپچی فریبکار

این کتاب موضوعی خاص و منحصر به فرد دارد که سالوادور دالی، نقاش نابغه اسپانیایی آن را نوشته است. وی در سال 1964 کتابی تحت عنوان "یادداشت های روزانه یک نابغه" که زندگی نامه خودش بود را نگارش کرد و بعد از انتشار آن، ضمیمه ای برای آن در نظر گرفت که این ضمیمه همین کتاب حاضر است. او در این کتاب در مورد پدیده ای صحبت می کند که همه انسان ها با آن مواجه هستند و یک عمر آن را تجربه کرده اند. پدیده ای که از نظر او موضوعی مهم است اما توسط تمام مردم دنیا نادیده گرفته می شود.

سالوادور دالی پدیده ی "نفخ" را شرح می دهد و به تحقیقات و یافته های نوین خود در این زمینه اشاره می کند. او اعلام کرده است که این یافته ها همگی سندیت دارند و طبق قوانین فلسفی نوشته شده اند.  "راهنمای توپچی فریبکار" که با عنوان "هنر تیز دادن" نیز از آن یاد می شود، در چهارده فصل تنظیم شده و با اسنادی معتبر به بررسی این پدیده طبیعی می پردازد.

دالی در ابتدا به تفصیل  نفخ را توصیف می کند و سپس با ذکر چند حکایت نشان می دهد که وجود این پدیده چقدر برای جامعه سودمند است. همچنین با نقل قول از حکیمان و ادیبان بزرگی مثل فیثاغورس و لوسین این مسئله که تیز دادن نوعی هنر است و یکی از موارد مهم و ارزشمند زندگی بشر به حساب می آید را اثبات می کند.

برشی از متن کتاب راهنمای توپچی فریبکار

از میان داستان های بسیاری که در این مورد نوشته اند داستانی را برایتان می آورم که بر صحت آن اطمینان دارم. مدت‌ها بود که شیطان مردی را برای آن که تسلیم او شود به ستوه آورده بود مرد که دیگر تاب مقاومت در برابر عذاب های این روح خبیث را نداشت حاضر شد به سه شرط خود را بدون معطلی تسلیم کند. 1. مقدار زیادی طلا و نقره در خواست کرد که بی درنگ به او تحویل شد.

2. درخواست کرد که بتواند نامرئی شود شیطان نامرئی شدن را به او آموخت و اجازه داد آن را امتحان کند البته هرگز او را تنها نگذاشت. مرد هر چه فکر کرد شرط سومی به نظرش نرسید که شیطان نتواند به جا آورد. عاجزانه در ذهنش به دنبال راه‌حل بود که ناگهان هراسی دامان او را گرفته از بخت خوش یک سر به سود او انجامید و او را از چنگال شیطان رهانید.

چنین آورده اند که در لحظه حساس تیز دوگانه ای همچون تبادل آتش دو تفنگ سر پر از او برون جهید. آن گاه بود که او با حضور ذهن هر چه تمام‌تر فرصت را غنیمت شمرد و به شیطان گفت همه این تیزها را به نخ کش تا من از آن تو شوم. شیطان کوشید تیزها را به نخ بکشد اما اگر چه با تمام توان تیزها را از سوراخ سوزن رد می‌کرد به انتهای آن نمی رسید.

نویسنده: سالوادور دالی ترجمه: محمدرضا اصلانی انتشارات: نشر نو