درباره کتاب خرسی و غار و خروپف
داستان آمده در این کتاب به زبان شعر سروده شده است. با شروع فصل زمستان، سردتر شدن هوا و بارش برف، حیوانات جنگلی به خواب زمستانی فرو می روند. " خرسی " مانند سال های گذشته داخل غار خود به خواب عمیقی فرو رفته است اما هنوز تعدادی از دوستان کوچولوی او بیدار هستند. "موش کوچولو" که به خاطر سردی هوا دست و پاهایش یخ زده، به دنبال پیدا کردن یک جای گرم وارد غار می شود. او با تعدادی تکه چوب آتش کوچکی درست می کند تا خود را گرم کند. درست در همین لحظه "خرگوش " که از دور نور را دیده بود؛ به آن جا می آید. آنها در کنار هم شروع می کنند به درست کردن چای و خوردن ذرت بو داده و گرم صحبت کردن می شوند. حالا دیگر داخل غار حسابی گرم شده است و "راسو "، " موش کیسه دار "، " موش کور "، " چکاوک " و " زاغ " هم به جمع آنها اضافه شده اند. دوستان جنگلی که حالا دیگر همه دور هم هستند، شروع می کنند به درست کردن غذا و شادی کردن اما در همان موقع، خرس با سر و صدای آنها از خواب بیدار شده و بسیار عصبانی می شود...
" خرسی و غار و خُروپف " به صورت کاملا مصور و به زبان شعر سروده شده است. جلد اصلی این کتاب از نوع سخت می باشد و صفحات داخلی آن از کاغذ گلاسه تهیه شده که همین امر موجب ماندگاری طولانی تر و استفاده ی راحت تر از آن می شود. متن ساده و رنگ آمیزی شاد تصاویر به کار رفته یکی از نکات مثبتی است که جذابیت آن را برای کودکان دو چندان می کند. کودکان با مطالعه ی اشعار آمده در این کتاب علاوه بر سرگرم شدن می آموزند که باید با دوستان خود مهربان باشند و اگر یک زمان مشکلی برای آنها پیش آمد همه باهم دست به دست هم بدهند تا به او کمک کنند.
کتاب خرسی و غار و خُروپف نوشته ی کارما ویلسون و ترجمه ی فیروزه کاتب و سروده ی مریم اسلامی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
فصل زمستون اومده برف می باره دونه دونه میونِ یک غار بزرگ خوابیده خرسی تو خونه رفته یه جای گرم و نرم یه گوشه ای آخر غار چند روز و چند شب خوابیده می خواد بخوابه تا بهار باد داره هو هو می کنه ابر داره غُر غُر می کنه خرسی هنوز تو غارشه خوابه و خُرخُر می کنه موش کوچولو کجا می ره؟ یخ زدهدستا و پاهاش جیر جیر جیر، پا می ذاره میونِ غار، یواش یواش موشی می گه این جا کجاست؟ نه گرمه و نه روشنه چند تا چوب کوچیک موچیک میاره، آتیش می زنه باد داره هوهو می کنه ابر داره غُر غُر می کنه خرسی توی غار خودش خوابه و خُر خُر می کنه دو چشم برّاق و درشت دزدکی غار و می بینه خرگوش گوش دراز میاد کنار موشی می شینه موشه می گه تنها بودم فکر نمی کردم تو بیای باهم می شینن می خورن ذرت بو داده و چای
- خرسی و دوستانش
- نویسنده: کارما ویلسون
- مترجم: فیروزه کاتب
- شاعر: مریم اسلامی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب خرسی و غار و خروپف (خرسی و دوستاش)
دیدگاه کاربران