کتاب علی بابا و چهل دزد هفتمین جلد از مجموعه ی داستانهای چشم قلمبه نوشته ی روزیتا قاسم لو با تصویرگری معصومه پورمند توسط انتشارات آریا نوین به چاپ رسیده است.
کتاب جلد هفتم از مجموعه ی " داستان های چشم قلمبه " می باشد. در هر جلد از این مجموعه یکی از داستان های کهن که از گذشته های دور به اشکال مختلف بازگو شده اند، برای کودکان به صورت خلاصه شده و به شکل جذاب بیان می شود. طراحی این سری کتاب ها به شکلی خلاقانه و زیبا می باشد. بر روی تمامی جلد ها کودک تصویر دو چشم برجسته که در صفحه ی انتهایی کتاب وجود دارند را می بیند. در هر صفحه از کتاب چشم های شخصیت طراحی شده در آن صفحه، با دو چشم انتهای کتاب مطابقت دارد. این کتاب ها به دلیل ظاهر جذاب شان برای مخاطب کودک جالب بوده و آن ها را به خود جلب می کند. در این جلد داستان علی بابا و چهل دزد بغداد نقل می شود. علی بابا جوانی است که در یک شهر بزرگ که در دل کویر قرار داشت زندگی می کرد. او با شترش به صحرا می رفت تا خار جمع کند و به شهر برای فروش می آورد. در یکی از روزها وقتی به صحرا رفته بود عده ای سوارکار توجه او را به خود جلب کردند. آن ها به نزدیکی صخره ای رسیدند. با خواندن وردی توسط یکی از آن ها صخره به کناری رفت و آن ها وارد غار بزرگی که مخفیگاه شان بود شدند. علی بابا متوجه شد اینان همان چهل دزد بغداد هستند. بعد از رفتن آن ها علی بابا با خواندن همان ورد وارد غار شد و مقداری از طلاها و جواهرات دزدیده شده را با خود برد. وقتی دزدها به مخفیگاه شان برگشتند متوجه شدند مقداری از طلاها کم شده است. رییس دزدها تصمیم گرفت عده ای از افرادش را به شهر بفرستد و آن شخص را پیدا کند و ... تصاویر کتاب توسط معصومه پورمند تصویرگر کتاب به زیبایی خلق شده اند. کتاب برای گروه سنی الف و ب به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
در زمان های دور در دل یک کویر شهر بزرگی وجود داشت پر از نخل های خرما و زیبا، علی بابا جوان زبر و زرنگی بود که توی این شهر زندگی می کرد، او با شترش هر روز به صحرا می رفت و خارهای بیابان را جمع می کرد و به شهر می برد و می فروخت. روزی از روزها وقتی علی بابا برای کار به بیابان رفته بود و در کنار صخره ای بزرگ صدایی شنید و از دور گرد و غباری را دید چند سوار به او نزدیک می شدند علی بابا پشت صخره پنهان شد. چهل سوار که صورت خود را پوشانده بودند به صخره رسیدند یکی از آن ها رو به صخره کرد و گفت: کنجد کنجد باز شو در غاری بزرگ باز شد آنها داخل رفتند و پس از اندکی دوباره بیرون آمدند و رفتند علی بابا فهمید که آنها چهل دزد بغداد هستند.
نویسنده: روزیتا قاسم لو تصویرگر: معصومه پورمند انتشارات: آریا نوین
نظرات کاربران درباره کتاب علی بابا و چهل دزد (داستانهای چشم قلمبه 7)
دیدگاه کاربران