loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب اردک و غاز به سفر می روند (کتاب کوچک از غاز و اردک)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب اردک و غاز به سفر می روند از مجموعه ی کتاب کوچک از غاز و اردک نوشته ی تد هیلز  و ترجمه ی مریم رستمی توسط انتشارات گیسا به چاپ رسیده است.

شخصیت های اصلی کتاب یک غاز و اردک هستند. در این داستان اردک و غاز در حال استراحت در چمنزار بودند و از آفتاب صبحگاهی لذت می‌بردند که ناگهان فکری به سر اردک زد و به دوستش پیشنهاد داد که با هم به گردش و ماجراجویی بروند. غاز ابتدا مخالفت می کند و همان چمنزار سرسبز و زیبای خودشان را بیشتر از هر جای دیگری دوست دارد. از نظر او همه چیز در آن چمنزار وجود دارد. کنده ی درخت، رودخانه آوازخوان، مرداب سوسن ها، بیشه ی عجیب و غریب و توپ شان همه ی چیزهایی است که از نظر غازی در آن جا وجود دارد. اما اردک دوست داشت که هر دو ماجرا جویی کنند و به اصرار او شروع به گشت و گذار کردند. آن ها رفتند و رفتند تا به ساحل دریا رسیدند. این اولین باری بود که هر دوی آن ها دریای زیبا و ساحل ماسه‌ای اش را می‌دیدند و شروع به دویدن در ساحل دریا و دیدن حیوانات جدید کردند. هردوی آن ها در ساحل دریا به تماشای دریا نشسته بودند که هنگام عصر ناگهان دل شان برای خانه و چمنزار خودشان تنگ شد و ...

تصاویر زیبای کتاب در کنار قصه روان، ساده و دل نشین، اندازه کوچک و صفحات محدود آن را برای کودکان جذاب می کند. به طوری که بارها از والدین شان می خواهند تا کتاب را مجددا برایشان بخوانند. کتاب مختص گروه سنی الف و ب است

 

 

 

برشی از متن کتاب


غاز و اردک توی چمنزار زیر آفتاب صبحگاهی، دراز کشیده بودند. استراحت می‌کردند و به صدای درشت گوشت گوش می‌دادند. علفها همراه نسیم تکان می خوردند و خش خش صدا می دادند و پروانه ها می پریدند. غاز گفت: «اینجا را دوست داری؟» اردک گفت: «بله دوست دارم.» غاز گفت: «بیا هیچ وقت از اینجا نرویم.» ناگهان اردک از جا پرید و گفت: «تو همین الان یک فکر عالی به سرم انداختی.» بعد با هیجان گفت: «بیا برویم بیا. برویم آن دور دورها.» غاز گفت: «گفتی چه کار کنیم؟» اردک گفت: «گفتم برویم. برویم بگردیم.» غاز آب دهانش را قورت داد و گفت: «برویم بگردیم؟ یعنی برویم دور دورها؟ آخر من همین جا را دوست دارم.» اردک گفت: «می توانیم یک عالم ماجراجویی کنیم.» غاز گفت: «ماجراجویی؟ ترسناک نیست؟» اردک گفت: «دست بردارد غاز! گردش خیلی هم خوب است.» غاز گفت: «ما شاید یک وقت قوزک پایمان پیچ بخورد.» اردک آهی کشید. به دشت و تپه های دور دست نگاه کرد و راه افتاد. غاز دنبالش رفت و غرغر کرد: «باهات قدم می زنم. اما گردش نمی آیم.» غاز با صدای بلند گفت: «اصلا چرا باید از چمنزار برویم؟! اینجا که همه چیز است.» مثل این کنده ی درخت. یا این رودخانه ی آواز خوان. مرداب سوسن ها. این بیشه ی عجیب و غریب هم هست. اردک و غاز در مسیر رودخانه شنا کردند. جایی که هیچ وقت در آن شنا نکرده بودند. آن ها از کنار سنگ هایی گذشتند که تا آن وقت از کنارشان رد نشده بودند و از کنار بزرگترین درختی که تا آن روز دیده بودند هم گذشتند. آنها از دشت و تپه ها بالا و پایین رفتند. وقتی غاز به بالای بلندترین تپه رسید، دید که اردک دارد به دوردست ها نگاه می کند. اردک گفت: «چی می بینم؟» غاز گفت: «ساحل دریاست. نه؟» اردک از هیجان دمش را تکان داد و گفت: «مطمئنم که عاشق ساحل می شوم.» غاز گفت: «تا حالا کنار ساحل بوده ای؟» اردک گفت: «نه! هنوز نه.» و تندی از تپه پایین دوید. و گفت: دنبالم بیا غاز! داریم می‌رویم ساحل.» غاز دنبال اردک دوید و گفت: «اما ما به اندازه ی کافی ماجراجویی کردیم.» داد زد: «صبر کن.» «یواش تر.» اما اردک سرعتش را کم نکرد. غاز دنبال اردک تا بوته ها و علف های بلند دوید. بالاخره اردک ایستاد و گفت: «فکر می‌کنم به ساحل رسیدیم.» اردک داد زد: «وای! ساحل چقدر پر سر و صداست! صدای خودم را هم زورکی می‌شنوم.» غاز به آسمان بزرگ، شن ها و دریا خیره شد و گفت: «قشنگ نیست؟» اردک گفت: وای غاز عزیزم! آب دریا خیلی زیاد است. من احساس می‌کنم یک ذره ی کوچولو هستم.» غاز گفت: «تا حالا این همه شن یک جا دیده بودی؟ لای پر ها و پاهایم هم شن رفته. خیلی هم داغ است.» اردک گفت: «بزن برویم.» غاز گفت: «برویم شنا؟ خیلی فکر خوبی است.» بعد غاز دوید لب آب. اردک گفت: «غاز! صبر کن من هم بیایم.» اردک پاهای داغش را توی آب فرو کرد و گفت: «می دانی غاز، موج ها خیلی ... »

 

 

نویسنده


" تد هیلز " نویسنده و تصویرگر کتاب های کودک متولد سال 1963 آمریکا می باشد. او در یک خانواده خلاق و هنرمند به دنیا آمد و تحصیلاتش را در کالج اسکید مور به پایان رساند. آثار او طرفداران زیادی دارد و به خاطر کتاب هایش جوایز متعددی را به دست آورده است. جوایزی مانند ایرما بلک، نشان نقره ی بنیاد انتخاب والدین و جایزه ی پر فروش ترین های نیویرک تایمز را از آن خود کرده است. همچنین مراکز بزرگ فروش کتاب در دنیا مانند سایت آمازون آثارش را به عنوان بهترین و پرفروش ترین کتاب های سال برگزیده اند.

(برنده 4 لاک پشت پرنده) نویسنده: تد هیلز مترجم: مریم رستمی انتشارات: گیسا

 



درباره افسانه شعبان نژاد نویسنده کتاب کتاب اردک و غاز به سفر می روند (کتاب کوچک از غاز و اردک)

افسانه شعبان نژاد، یکی از شاعران و نویسندگان مطرح ادبیات کودک و نوجوان در ایران است که بیش از 400 عنوان کتاب در حوزه شعر و داستان منتشر کرده‌است. کتاب نی نی ها و پری ها از آثار مشهور این هنرمند می‌باشد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب اردک و غاز به سفر می روند (کتاب کوچک از غاز و اردک)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب اردک و غاز به سفر می روند (کتاب کوچک از غاز و اردک)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل