محصولات مرتبط
دربارهی کتاب اراذل و اوباش 7 (چی چی ناسور)
کتاب اراذل و اوباش: "چیچیناسور"، جلد هفتم از مجموعه داستانهای جذاب و خواندنی "اراذل و اوباش" میباشد که برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده است.
این جلد کتاب، پس از حملهی افراد بیگانه و فضایی به کرهی زمین آغاز میشود. آدمفضاییها، با استفاده از قدرت بی حد و اندازهی خود، بسیاری از ساختمانها و افراد را نابود میکنند. مطابق روال همیشگی، آقای گرگ و مار و کوسه و پیرانا، مبارزهی خود علیه بیگانگان را شروع میکنند. آنها سوار یکی از سفینههای دشمنان میشوند تا با کمک این وسیله، راحتتر بر آدمفضاییها، تسلط بیابند. اما بر خلاف تصور شخصیتهای قصه، این ماشین یک سفینه نیست؛ بلکه ماشین زمان است. ماشینی که با فعال شدن، مسافران خود را به سفری در زمان میبرد.
آقای گرگ و دوستانش، زمانی از این موضوع مطلع میگردند که به شست و پنج میلیون سال پیش رفتهاند. زمانی که دایناسورها هنوز منقرض نشدهاند و بر روی زمین زندگی میکنند. بنابراین باید آنها هرچه سریعتر به زمان خود بازگردند و زمین را از شر بیگانگان پاک نمایند.
شخصیتهای اصلی داستان، آقای "گرگ"، "مار"، "کوسه" و "پیرانا" هستند. آنها گروهی دوستانه تشکیل دادهاند که همیشه و همهجا همراه و همکار یکدیگر میباشند. در واقع منظور از ارذل و اوباش نیز همین گروه است. شخصیتهای قصه، همواره، شجاعانه در برابر افراد ظالم و شرور ایستادگی میکنند. آنها طی این مسیر، ضمن مواجه شدن با مشکلات پرفراز و نشیب، همیشه، به موفقیت دست یافته و دنیا را نجات میدهند و آرامش را در همه جا برقرار میکنند.
بخشی از کتاب اراذل و اوباش 7 (چی چی ناسور)
فصل اول
65 میلیون سال پیش...
خیلی خب.
اممم، صبر کنید، یک دور مرور کنیم...
ما داشتیم میآمدیم زمین را از حملهی بیگانهها نجات بدهیم، اما سفینهای که قرار بود باهاش فرار کنیم، ماشین زمان از آب درآمد. بعد هم از گذشتهی خیلی دوری سر درآوردیم و دایناسورها محاصرهمان کردند. درست گفتم؟
اممم... آره انگار درست گفتی...
خب پس... همگی بی حرکت! اگر من فقط یه چیز دربارهی دایناسورها بدانم، این است که اگر تکان نخوری، نمیتوانند تو را ببینند...
چشمک!
گرگ، دایناسورها خیلی هم خوب میبینند...
اینطوری خیال میکنی؟
اما در اشتباهی! من کاملا نامرئی هستم!
معرکه نیست!
گرگی! تیراناساروس رکس همینطوری است که تو میگویی. ولی اینها ولاسیرپتر هستند و خیلی هم خوب میتوانند تو را ببینند.
من که اینطوری فکر نمیکنم...
گوگوری اینها توی مغزت رو هم میتوانند ببینند. آب از لب و لوچهشان راه افتاده.
برایشان با مغز کلهپاچه فرقی نداری داداش.
هممم، شاید اینطوری به نظر برسد... اما من قشنگ مطمئنم اگر بیحرکت بیحرکت بمانم، حتما...
خرچ!
وای خدا جان! انگار میتوانند ببینند!
وینگ!
واااا ییییییی!!!
خب رفقا ...
ما یک ضربالمثل توی بولیوی داریم که میگوید:
اگر دایناسورها یک لقمهات کنند بهتر از این است که یک مشت فضایی دست دماغی دخلت را بیاورند.
عمرا همچین ضربالمثلی توی بولیوی وجود داشته باشد.
راست میگویی. نیست. ولی باز هم بدبخت شدیم رفت.
دلم میخواهد بدانید... من عاشق همکاری با شما بودم.
فقط از این ناراحتم که فرصت نشد با هم دنیا را نجات بدهیم.
غم به دلت راه نده سرباز...
دوف!
هان؟
... چون ماجراجویی تازه شروع شده!
حالا ببینم کی تنش میخارد؟
صبر کن رفیق فسقلی...
خودم از پسش برمیآیم.
نه، صبر کن! بیا با هم دخلشان را بیاوریم!
حالا میشود شما دو تا خلوچل توی قهرمان بازی برای هم تعارف تیکه پاره نکنید؟
الان باید چیکار کنیم؟
باید بترکانیم!
وییییییژ!!!
شپلق!
حالا خوردید؟ اگر جرئت دارید بیایید جلو!
آقای پیرانا؟
آقای رتیل؟
ما حواسشان را پرت میکنیم! شما دوتا بروید سر وقت ماشین زمان.
آقای گرگ؟
آقای کوسه؟
یاخداااااااا!
وااااااای!
شما دو تا هم دیگر جیغ نکشید و دنبال من بیایید...
کتاب چی چی ناسور هفتمین جلد از مجموعه ی اراذل و اوباش نوشته ی آرون بلیبی و ترجمه ی رژینا قوامی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
نویسنده: ارن بلیبی مترجم: رژینا قوامی انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب اراذل و اوباش 7 (چی چی ناسور)
دیدگاه کاربران