معرفی کتاب چتری با پروانه های سفید
دو ساعت به تحویل سال نو مانده است، شهر پر از شلوغی و هیاهو است و همه جا بوی عید می دهد. در این بین چند کودک هر کدام در گوشه ای از شهر مشغول به کاری هستند. اردلان در آرایشگاه منتظر نشسته است تا نوبت اش شود، اما دلشوره ی عجیبی دارد از این که به موقع به خانه نرسد. آتوسا دختری است که برای تحویل گرفتن لباسش به خانه ی شیرین خانم آمده است اما خیاط مشکل شنوایی دارد و هر چه آتوسا زنگ خانه را می زند، شیرین خانم آن را نمی شنود و آتوسا همچنان پشت در مانده است.
برشی از متن کتاب
به عقربه های ساعت نگاه کن! دقیقا دو ساعت دیگر سال نو می شود و آن پسر، اسمش چیست؟ اردلان. بله اردلان هنوز توی آرایشگاه نشسته است. مادرش به آقای آرایشگر سفارش کرده که موهای او را زودتر کوتاه کند، ولی آرایشگر کار خودش را می کند. همه را راه می اندازد به جز اردلان که چشمش به عقربه های ساعت است و قلبش مثل ساعت کار می کند. فقط به جای تیک تاک، تاپ تاپ می کند. یکی از مشتری ها می گوید: «خوب است که شما برق دارید. از صبح تا حالا برق ما قطع شده.» و روزنامه ای را از روی میز بر می دارد و می خواند. به عقربه های ساعت نگاه کن! دو ساعت دیگر سال نو می شود و آن دختر، اسمش چیست؟ آتوسا. بله آتوسا هنوز پشت در خانه شیرین خانم مانده است. تقریبا یک ساعت پیش مادر آتوسا به شیرین خانم تلفن کرد و از او خواست که زودتر لباس آتوسا را آماده کند.
نویسنده
به عقربه های ساعت نگاه کن! دقیقا دو ساعت دیگر سال نو می شود و آن پسر، اسمش چیست؟ اردلان. بله اردلان هنوز توی آرایشگاه نشسته است. مادرش به آقای آرایشگر سفارش کرده که موهای او را زودتر کوتاه کند، ولی آرایشگر کار خودش را می کند. همه را راه می اندازد به جز اردلان که چشمش به عقربه های ساعت است و قلبش مثل ساعت کار می کند. فقط به جای تیک تاک، تاپ تاپ می کند. یکی از مشتری ها می گوید: «خوب است که شما برق دارید. از صبح تا حالا برق ما قطع شده.» و روزنامه ای را از روی میز بر می دارد و می خواند. به عقربه های ساعت نگاه کن! دو ساعت دیگر سال نو می شود و آن دختر، اسمش چیست؟ آتوسا. بله آتوسا هنوز پشت در خانه شیرین خانم مانده است.
(نویسنده ی منتخب جایزه ی جهانی هانس کریستین اندرسن 2018) نویسنده: فرهاد حسن زاده تصویرگر: غزاله بیگدلو انتشارات: فاطمی
نظرات کاربران درباره کتاب چتری با پروانه های سفید
دیدگاه کاربران