دربارهی کتاب زندگی کوتاه است یوستین گوردر
کتاب زندگی کوتاه است (نامهای به قدیس آوگوستین) اثر یوستین گردر با ترجمهی گلی امامی توسط نشر فرزان روز به چاپ رسیده است. این کتاب داستان زندگی یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت در دوران باستان را که به آوگوستینِ قدیس شهرت دارد در قالب نامههای عاشقانهی "فلوریا" روایت میکند. آوگوستین در دوران جوانیاش عاشق دختری به نام فلوریا آملیا میشود و دوازده سال از عمرش را بدون این که به فکر ازدواج و رابطهی رسمی باشد، با او سپری میکند.
آوگوستین علاقه ی زیادی به فلسفه و حکمت دارد و پس از مطالعه ی آثار سیسرون خطیب و نویسنده ی رومی، با انقلابی روحانی در درون خودش مواجه شده و جلوه های زندگی مادی در نظرش رنگ می بازد. او وقتی به درجه ای از شناخت و معرفت نسبت به خدا می رسد، تصمیم می گیرد معشوقه اش فلوریا که حاصل روزهای معصیت و بی خبری اش از پروردگار بود را از خود براند و به کلیسا خدمت کند.
سال ها بعد "یوستین گوردر" نویسنده ی کتاب زندگی کوتاه است، در بوئنوس آیرس پایتخت کشور آرژانتین، یک نسخه ی دست نویس قدیمی تحت عنوان "دفترچه یادداشت فلوریا" را در یک کتاب فروشی می یابد و طبق مطالب نوشته شده در آن دفترچه یادداشت، زندگی چند ساله ی آوگوستین و فلوریا را در قالب نامه های عاشقانه ای از زبان فلوریا و خطاب به آگوستین به رشته ی تحریر درمی آورد.
بخشی از کتاب زندگی کوتاه است؛ ترجمهی گلی امامی
از همان آغاز زندگی ما دو نفر به شدت بر احساسات عمیق استوار بود زیرا هر دو ونوس را دوست داشتیم و گاه هر دو به یکسان مشتاق بودیم. اما اکنون وقتی خاطرات تو را می خوانم احساس اندوهی مرا فرا میگیرد چون می بینم آن چه را تو در آن هوای نفس می خوانی تنها چیزی بود که ما دو نفر را به هم پیوند می داد. چنین به نظر می آید که برای آن چه در جوانیت رخ داده با تعصبی بیش از حد پشیمان و نادم هستی و نیز برای تمام روزهای پیش از وقف کامل خودت به پرهیزگاری. آیا به راستی این ترس از خداوند متعال است یا تلاش برای نجات از تردیدها و ندامت های خودت؟
چه بسا دقیقا دوستی عمیق ماست که تو را این چنین شرمنده کرده است. مردان زیادی هستند که از ایجاد دوستی با یک زن بیش تر ننگ شان می آید تا سر سپردگی شان به داشتن رابطه ای خصوصی با او. در آن صورت همیشه می توانند به این عذر متوسل بشوند که داشتن رابطه خصوصی با او مانعی بوده برای برقراری یک دوستی صمیمی. متاسفانه هر چه بیش تر به دانش فلسفه آراسته می شوند، این واقعیت ملموس تر می شود؛ من بخش اعظم این را به مانویان و افلاطونیان منسوب می کنم.
به گمانم پس از مطالعه فایدون نگاه تو به من شکل دیگری یافت و خواندن فرفوریوس هم به قضیه کمک زیادی نکرد. آه اورل، این همه مشاور و این همه دیدگاه. من اما تا وقتی که مرا با نام حوا مورد خطاب قرار نداده بودی متوجه دردسر نشدم و این اتفاق تا به میلان نرفته بودیم رخ نداد. زمانی بود که هرچه از دستت بر می آمد می کردی تا به سلک حلقه اطرافیان امبروسیوس بپیوندی.
نوشته ای که در آن زمان روحت استوار و سرحال نبود. سراسر پوشیده از آبله خود را به دست فلاکت سپرد و برای فروکش خارشش به لذات جسمانی پناه برد اما این ها نیز کاملا بدون روح نبودند، چون در غیر این صورت من بر آن ها عاشق نمی شدم. حس می کردم دوست داشتن و دوست داشته شدن چه لذتی دارد، به ویژه آن گاه که می توانستم معشوق را جسما مالک شوم و چنین بود که چشمه های عمیق دوستی را با هوس های شهوانی گل آلود کردم و درخشش شفاف آن با وسوسه های دوزخی تیره شد.
پس پنهان می کنی اکنون چه اندازه و با چه شدتی از ونوس متنفری. اورل، هم او که شخصاً پل جواهرنشان روح های تنها و وحشت زده ما بود. کار به همین جا ختم نمیشود. حالا دیگر از هر چه لذت جسمانی است منزجری. از آن هم بیش تر، فراتر. در ادامه ادعا می کنی که از خود حس ها هم متنفری. حقیقتاً که مجبوب شده ای.
واقعا درک نمیکنم چگونه می توانی اسرار ما را به سادگی با برچسب های شهوانی یا لذت های جسمانی به یک سو برانی. خوب، دست کم نمیفهمیدم تا آن که در کتاب دهم خواندم که اکنون نه تنها از تمام حس ها که از هر آن چه میوه و شراب به روح ما عرضه می کند هم نفرت داری.
- نامهای به قدیس آوگوستین
- نویسنده: یوستین گوردر
- مترجم: گلی امامی
- انتشارات: فرزان روز
نظرات کاربران درباره کتاب زندگی کوتاه است | یوستین گوردر
دیدگاه کاربران