معرفی کتاب خواهر و برادر ها (مهارت های زندگی 29) صابرین
فارغ از سن، جنسیت و تعداد فرزندانی که در خانواده حضور دارند همه ی آن ها در یک موضوع بسیار مهم شریک هستند و آن موضوع چیزی نیست غیر از "والدین". همانطور که می دانید شریک شدن چیزی با دیگران اغلب مشکل است اما زمانی که بخواهیم یکی از عزیزانمان، مثل پدر یا مادر را با دیگران شریک شویم اوضاع حتی سخت تر هم می شود.
فرزندان همواره برای بدست آوردن عشق و توجه بیشتر از سمت والدین با یکدیگر رقابت می کنند؛ رقابت بین خواهر و برادرها موقتی نیست بلکه همیشه وجود خواهد داشت، زمانی که بچه ها کم سن هستند این اختلافات بیشتر نمایان می شود و این موضوع برای اکثر خانواده ها به مشکلی جدی تبدیل می شود چرا که آنها دائم بر سر موضوعی خاص با خواهر و یا برادرشان فارغ از تفاوت سن به رقابت می پردازند و به دنبال برتری هستند تا بیشتر مورد توجه پدر و مادر قرار بگیرند و این در حالی است که باید بدانند والدین هیچ تفاوتی میان فرزندانشان قائل نخواهند بود و به هرکدام بنا بر موقعیت موجود محبت می کنند و یا مراقبش هستند.
کتاب "خواهرو برادرها" به کودکان کمک می کند تا علاوه بر حل اختلافاتشان با خواهر و برادرشان، نقش خود را در خانواده بشناسند، این مجموعه با مطرح کردن موضوعاتی چون: چه زمانی شریک شدن منصفانه است؟ فرزند بزرگ بودن احتیاج به صبر دارد، به درون خودت نگاه کن، کی از بقیه بهتر است، خانواده ات همیشه تو را دوست دارند؟ و توضیح در مورد همه ی آن ها، به فرزندان نشان می دهد چه جایگاهی در قلب پدر و مادر خود دارند و به آن ها یاد می دهد تا در کنار هم بزرگ شوند نه در رقابت با هم. همچنین تصاویر رنگی و شادی که در هر صفحه آمده، سبب جذب مخاطب شده و آموزش را برای او لذت بخش تر می کند.
برشی از متن کتاب خواهرها و برادرها
چند ساله هستی؟ این که چند سال داری روی رقابتی که با خواهر و برادرت حس می کنی، تاثیر زیادی می گذارد. اگر اولین فرزند هستی معمولا کارهای بیشتری انجام می دهی، اما همیشه توجه بیشتری از دیگران دریافت نمی کنی. به قلعه ی فوق العاده ای که با قطعات اسباب بازی ساخته ای نگاه می کنی. برایش پل، پنجره و جاده ساخته ای، با کمی کاغذ یا پارچه پرچم و آدم هم درست کرده ای. پدرت دوربین را برمی دارد. به او می گویی: «از پل متحرکی که ساخنه ام هم عکس بگیر.» اما او از قلعه ی تو عکس نمی گیرد. در عوض می گوید: «آن جا را ببین! برادر کوچکت خودش دو آجر را روی هم گذاشته است!» باور کردنی نیست! یک دفعه! مثلا تو متوجه نیستی و پای تو به آجرهای برادرت می خورد و آن ها خراب می شوند.
فرزند بزرگ بودن احتیاج به صبر دارد زمانی که خودت کوچک بودی و برج اسباب بازی هایت را می ساختی را به یاد می آوری؟ پدرت آن موقع هم از تو عکس های زیادی می گرفت. تو چند آجر اسباب بازی به برادر کوچیکت می دهی و می گویی: «ببخش! برجی را که ساختی خراب کردم. نشان بده آن را چطور درست کرده بودی.» او آجرها را به دهانش می برد و آن ها را خیس می کند و به هم می چسباند. تو به برادرت می گویی: «نگاه کن! خودت سه تا آجر را روی هم گذاشتی!» پدر از برج او و قلعه ی تو عکس می گیرد. سپس پای برادرت به قلعه ی تو می خورد و آن را فرو می ریزد. گاهی باید حواست باشد چه چیزهایی به خواهر و برادر کوچکت یاد می دهی.
- کتابی درباره ی اختلاف بین خواهرها و برادرها
- نویسنده: آر. دبلیو. الی
- مترجم: برزو سریزدی
- انتشارات: صابرین
نظرات کاربران درباره کتاب خواهرها و برادرها
دیدگاه کاربران