کتاب حرف هایت را به خدا بگو (مهارتهای زندگی 27)
- انتشارات : صابرین
- مترجم : برزو سریزدی
- تگ : مهارت های زندگی (نشر صابرین)
محصولات مرتبط
کتاب حرف هایت را به خدا بگو بیست و هفتمین جلد از مجموعهی مهارت های زندگی، به نویسندگی مایکلین ماندی و ترجمه ی برزو سریزدی در انتشارات صابرین به چاپ رسیده است.
راز و نیاز با خدا و برقراری ارتباطات معنوی در طول زندگی بشر، همیشه راهگشای بسیاری از مشکلات بوده و تحمل سختی های دنیا را برای انسان آسان تر کرده است. این موضوع در بسیاری موارد می تواند به کودکان نیز کمک کند، تا بهتر با احساسات و عواطف خود کنار آمده و از شخصیت قوی تری برخوردار شوند. آموزش های معنوی مانند چگونه دعا کردن و حرف زدن با خدا یکی از مهارت هایی است که بهتر است والدین به کودکان آموزش داده و راه روشنی را پیش روی آن ها قرار دهند. چرا که معنویت با سرشت آدمی آمیخته و یکی از راه های رسیدن به آرامش و شادی است. در کتاب حرف هایت را به خدا بگو، کوشیده شده بچه ها با نحوهی سخن گفتن با خدا آشنا شوند و در بخش های کوتاهی با ذکر چند موقعیت خاص، با بیانی ساده جملاتی را از زبان کودک خطاب به خداوند می گوید و موجب آشنایی هرچه بیشتر کودکان با راه های ارتباط با خداوند شده و نمونه های عملی در اختیار کودکان می گذارد، به امید این که در زندگی آینده نیز راه گشای زندگیشان باشد. استفاده از تصاویر و نقاشی های چشم نواز مرتبط با موضوع در هر بخش، تاثیر گذاری مطالب را دو چندان نموده است.
برشی از متن کتاب
ناراحت بودن را دوست ندارم امروز خیلی ناراحتم. دلم می خواهد گریه کنم. در مورد همه چیز حس بدی دارم و حتی دلم و سرم هم درد گرفته است. خدای عزیزم! به من کمک کن بفهمم چه چیزی من را غمگین کرده است. به من کمک کن اتفاقات خوب امروز را به یاد بیاورم. بگذار کاری را پیدا کنم که با انجام دادن آن، دیگر این قدر احساس ناراحتی نداشته باشم. کمکم کن دربارهی احساسی که دارم با یک نفر حرف بزنم. می دانم اگر این غم را مثل یک راز در دلم نگه ندارم، احساس بهتری خواهم داشت. کمک کن من میترسم خدای عزیز! من می ترسم. از حسی که موقع ترسیدن دارم خوشم نمی آید. احساس تنهایی می کنم. می دانم تو دوست من هستی و دوستم داری؛ اما الان نیاز دارم کسی را ببینم که کمکم کند. مامان و بابا همیشه می گویند چیزی برای ترسیدن وجود ندارد؛ اما من مثل آن ها بزرگ و قوی نیستم. لطفاً کمکم کن شجاع باشم و تا آن زمان کنارم بمان. غم از دست دادن کسی که دوست داری خدایای نازنینم! مادربزرگم از این دنیا رفت. دلم برای وقتی که بغلم می کرد تنگ شده است. خیلی ناراحتم. مامان و بابا هم غمگین هستند. مادربزرگ همیشه با همه مهربان بود، من نمی فهمم چرا باید می مرد. مادربزرگ پیش توست؟ آیا حالش خوب است؟ می توانم همان طور که با تو حرف می زنم با هم صحبت کنم؟ مادر بزرگ من! دلم برایت تنگ شده است و تمام روزهای شادی را که کنار هم داشتیم به یاد می آورم. تو من را خوشحال می کردی و من برای همیشه دوستت دارم. درخواست برای داشتن چیزی تولدم نزدیک است. من هدیه گرفتن را دوست دارم و امیدوارم هدیه های زیادی بگیرم. از همه بیشتر دوست دارم این چیز (خاص خودت بگو چه چیزی) را کادو بگیرم. ممکن است تو در گوش مامان و بابا زمزمه کنی که این هدیه را برای تولدم بگیرند؟ باور کن آدم حریصی نیستم ولی دلم میخواهد این کادو را داشته باشم. اگر هم این هدیه را نگرفتم لطفاً کمکم کن بفهمم که حتما دلیل خوبی وجود دارد. به نظرت می توانم با جمع کردن پول تو جیبی هایم آن را بخرم؟ اما خب اگر غافلگیر شوم بیشتر خوش می گذرد. متشکرم. تنها هستم و حوصله ام سر رفته است امروز خیلی احساس تنهایی می کنم. همه سرشان شلوغ است و من نمی دانم چه کار کنم. کاش کاری برای انجام دادن داشتم می توانی با من بازی کنی؟ می توانیم باهم یک پازل درست کنیم یا نقاشی رنگ کنیم. حتی میتوانیم برای پیاده روی برویم. همین طور که پیاده روی می کنیم من با تو حرف خواهم زد. متشکرم! حالا دیگر تنها نیستم و کاری برای انجام دادن دارم! خدایا برای این دنیای بزرگ و قشنگ ممنونم! ما امروز خانوادگی پیاده روی کردیم و در مسیر خیلی از هدیه های تو را دیدیم؛ درخت ها، گیاهان سبز، گل ها، آسمان آبی زیبا، ابر های پفکی و خیلی از آدم ها که در حال رانندگی، دوچرخه سواری یا کارهای دیگر بودند. من با خودم فکر کردم حتی آدم ها هم هدبهی تو به ما هستند! آدم ها چیزهایی مثل خانه ها، ماشین ها و کامپیوترها را می سازند که ما در آن ها زندگی می کنیم یا از آن ها استفاده می کنیم. تو دنیای خیلی خوبی داری و من آن را دوست دارم.
- نویسنده: مایکلین ماندی
- مترجم: برزو سریزدی
- انتشارات: صابرین
نظرات کاربران درباره کتاب حرف هایت را به خدا بگو (مهارتهای زندگی 27)
دیدگاه کاربران