دربارهی کتاب خروس خوشصدا (باغ وحش کوچک من 5)
کتاب خروس خوشصدا، یک از حیوانات اهلی به نام خروس را به کودکان معرفی میکند. نویسنده در ابتدا داستان کوتاه و بسیار بامزهای از زورگویی یک خروس به جوجههایش تعریف میکند. خروس داستان هر روز جوجهها را به صف کرده و از آنها میخواهد که بسیار با صلابت راه بروند و قوقولی قوقولی کردن را تمرین کنند؛ تا این که یک روز یکی از جوجه طلاییها خسته شده و جیک جیک میکند. خروس سختگیر از این موضوع بسیار ناراحت شده و تنبیه سختی را برای جوجهی خاطی در نظر میگیرد و... .
بعد از این داستان در بعضی از صفحات، جمله ای کوتاه درباره ی ویژگی های ظاهری، نوع تغذیه و ... خروس ها به بیانی کودکانه نوشته شده است. همچنین چند شعر کوتاه در وصف خروس سروده شده. جلد کتاب به شکل یک خروس حنایی زیبا طراحی شده و ورق های بسیار ضخیم که دارای رنگی شاد هستند بر جذابیت این مجموعه افزوده است.
مجموعه ی باغ وحش کوچک من حاوی ده جلد کتاب درباره ی حیوانات می باشد که علاوه بر سرگرم کردن کودکان اطلاعات بسیار مفیدی درباره ی حیوانات در اختیار آن ها قرار می دهد. این کتاب ها به دلیل شکل ظاهری خاص و جذابش که شبیه همان حیوان مورد نظر طراحی شده، بسیار مورد توجه بچه ها قرار می گیرد. جلد هر یک از کتاب ها از مقوای ضخیم می باشد؛ و از آن جایی که ابعاد این کتاب ها بسیار کوچک هستند، بچه ها به راحتی می توانند آن را همراه خود به مراکز عمومی مثل مطب، ایستگاه اتوبوس و مترو برده تا در زمان انتظار از آن ها استفاده کنند.
بخشی از کتاب خروس خوشصدا (باغ وحش کوچک من 5)
روزی روزگاری در مزرعه ی آفتابگردان، خروس اخمویی بود که خیلی به جوجه های طلایی سخت می گرفت. ساعت پنج صبح قوقولی قوقول راه می انداخت و از خواب بیدارشان می کرد. جوجه های طلایی با آب سرد چاه، نوک و پرهایشان را می شستند و به صف می ایستادند.
خروس می گفت: «به چپ چپ به راست راست، سینه جلو، خبردار. پای چپ جلو، پای راست عقب، بال ها توی هم قلاب شوند. نوک ها باز، کاکل ها سیخ. پرهای سینه تان را باد کنید! قوقولی قو ... قوقولی قوقو!»
جوجه های طلایی هم از خروس می ترسیدند و قوقولی قوقو می کردند. تا این که یک روز سرد زمستانی یکی از جوجه ها صدای دیگری از خودش درآورد و گفت: «جیک جیک جیک جیک جیک.»
خروس اخم کرد و گفت: «کی بود این صدای مسخره را از خودش درآورد؟ یک قدم بیاد جلو.»
جوجه های طلایی بال هایشان را جمع کرده بودند و پشتشان مثل بید می لرزید. خروس گفت: «گفتم کی جیک جیک کرد؟ یک قدم بیاید جلو.»
یکی از جوجه های طلایی جلو آمد و سرش را پایین انداخت. خروس تاجش را تکان داد و گفت: «تو فسقلی بودی گفتی جیک؟»
جوجه طلایی آب دهانش را قورت داد و گفت: «بله.»
خروس گفت: «چرا این صدای مسخره را درآوردی؟»
جوجه گفت: «آخه ما جیک جیک می کنیم. همه ی جوجه ها جیک جیک می کنند.» ...
من خروس هستم. اگر زودتر از وقت قوقلی بخوانم خروس همسایه هم یاد می گیرد و زودتر از وقت می خواند.
صبح ها خیلی زود که همه خواب هستند من بیدارم. می روم روی جای بلندی می ایستم و آواز می خوانم.
من گندم و ارزن خیلی دوست دارم. اما تنهایی غذا خوردن را دوست ندارم. وقتی غذا پیدا می کنم، قوقولی قوقو مرغ و جوجه هایم را صدا می کنم.
قوقولی قوقو خروسم
تاج سرم قشنگه
یه دم دارم دازه
دمی که رنگارنگه
کتاب خروس خوشصدا پنجمین جلد از مجموعهی باغ وحش کوچک من، اثر سید نوید سید علی اکبری و لاله جعفری با شعرهایی از مصطفی رحماندوست و تصویرگری حدیثه قربان توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
- کتابهای فندق
- نویسنده داستان: سید نوید سید علی اکبری
- نویسنده متن: لاله جعفری
- شاعر: مصطفی رحماندوست
- تصویرگر: حدیثه قربان
- انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب خروس خوشصدا (باغ وحش کوچک من 5)
دیدگاه کاربران