loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب جندی مکلف - صالحی خواه

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب جندی مکلف (خاطرات اسارت یک محافظ) اثر محسن صالحی خواه در انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.

"جندی مکلف" روایت گر زندگی واقعی "حاج حسین اصغری"، یکی از محافظین شخصیت های بزرگ سیاسی کشور از جمله دادستان کل کشور، وزیر کشور، رئیس مجلس و بسیاری دیگر می باشد. وی در سال 1343 در "چهار راه لشکر" شهر تهران دیده به جهان گشود و فرزند بزرگ خانواده است. در سن نوجوانی، به دلیل شغل پدر، به "شمیران" نقل مکان کرده و در محله ی "ازگل" ساکن می شوند. در نتیجه ی علاقه و تلاش های بی وقفه، در سن 16 سالگی به عضویت نیروهای سپاه در آمده و چند سال بعد، پس از سپری نمودن دوره های آموزشی، به حفاظت از شخصیت های سیاسی و مهم می پردازد. او پس از ازدواج، زندگی مشترکش را در طبقه ی بالای منزل پدری اش آغاز کرده و صاحب دو فرزند دختر به نام های "زهرا" و "فائزه" می گردد. حسین همواره آرزوی ملحق شدن به نیروهای جنگی ایران و دفاع از میهن در برابر عراقی ها را در دل داشت و چندین بار درخواست خود را با فرمانده در جریان گذاشته بود اما هر بار با مخالفت او روبه رو می گشت. ولی این بار که دیگر نمی توانست از شوق ورود به جبهه، آرام و قرار بگیرد، مجددا پس از کسب رضایت همسرش، به مقر فرماندهی مراجعه کرده و از او می خواهد تا مجوز رفتنش را صادر کند. در نهایت ناباوری و کمال تعجب، فرمانده با این موضوع موافقت کرده و موجب خشنودی و شادمانی بیش از حد حسین می گردد؛ بالاخره با عازم شدن او به جبهه، رویدادها و وقایعی سخت و دشوار برایش رخ می دهد که مخاطب را مشتاقانه با خود همراه می کند.


فهرست


به جای پیش گفتار سال شمار زندگی تهران تا گودال گودال تا رمادی اسارت آزادی ضمائم حفاظت از شخصیت ها مناطق عملیاتی اسارت آزادی

برشی از متن کتاب


خیابان ولی عصر را به طرف شمال می راندم. حمید، یوزی به دست پشت سرم ترک موتور نشسته بود. موتور را با فاصله ای نه خیلی زیاد سمت راست ماشین هدایت می کردم. هم زمان حواسم هم به اطراف بود. هوا سرد بود و زیپ اورکت را تا زیر چانه ام بالا کشیده بودم. کلاه بافتنی را هم تا زیر ابروها پایین آورده بودم و از صورتم دماغم و دو چشمم معلوم بود. تیم ما از چهار خودرو تشکیل شده بود. یک ماشین پلیس ابتدای ستون حرکت می کرد که وظیفه ی باز کردن راه را برای ما را بر عهده داشت. چهار نفر از بچه ها در دومین ماشین از ابتدای ستون می نشستند و مسلح، اطراف را کنترل می کردند. حاج آقا در ماشین وسط و بقیه ی تیم هم در آخرین ماشین بودند. من به عنوان موتور سوار عضو چالاک تیم بودم. حمید زد روی شانه ام و گفت: «کمال پشت بی سیم گفت سرعتمونو زیاد کنیم.» گاز موتور را گرفتم. از سمت چپم، صدای نعره ی موتور پاترول خاکی رنگ حفاظت آمد که داشت سرعت می گرفت. من هم س رعتم را زیاد کردم. صدای اگزوز موتور 1000 هم دست کمی از ماشین نداشت. زمستان 64 بود. هوا داشت رو به تاریکی می رفت. از خیابان پاستو زدیم بیرون که شخصیت را تا منزل اسکورت کنیم. یک روز کاری دیگر هم به آخر رسیده بود. کروکی مشخصی را طی می کردیم. مسیرمان از میدان پاستور به طرف شمال، از میدان انقلاب به طرف چهار راه ولی عصر بود و آن چهارراه را به طرف شمال می رفتیم. خیابان ها خلوت بود اما مردم در پیاده روها می رفتند و می آمدند. مغازه ها دو طرف خیابان ولی عصر به درازای مسیر کشیده شده و مغازه دارها مشغول کار بودند. زندگی در رگ های خیابان جریان داشت. خریدهای شب عید داشت شروع می شد. آژیرهای گاه و بی گاه ماشین پلیس و صدای موتور بیش تر از بقیه ی تیم جلب توجه می کرد. مردم وقتی صدا را می شنیدند می فهمیدند که یک تیم اسکورت دارد خیابان را بالا می آید.0 بلندگوی سقفی ماشین اول ستون مرتب به صدا در می آمد و از خودروهای عبوری می خواست که به سمت راست بروند. بعضی ها دست تکان می دادند. چند تا پسر کم سن و سال وقتی اسکورت را از دور دیدند، آمدند کنار خیابان ایستادند. حواسم را جمع کردم و با دست زدم روی پای حمید و اشاره کردم که او هم آن صحنه را ببیند. به آن ها نزدیک شدیم، دیدم که هیجان توی صورت شان جا خوش کرده و دارند با علاقه ما را نگاه می کنند. با سرعت از کنارشان گذشتیم. از هیجانی که توی قیافه شان دیدم خنده ام گرفت. خبیالم کمی راحت شد اما هنوز اطراف را می پاییدم. سال های جنگ بود و مسئولیت ما هم سنگین. فرقی نمی کرد بچه یا زن و پیرمرد. باید همه چیز را زیر نظر می گرفتیم. به خانه ی حاج آقا که رسیدیم استرسم از بین رفت. استرس همیشه بخشی از کار ما بود...

(خاطرات اسارت یک محافظ) به اهتمام: محسن صالحی خواه انتشارات: کتابستان معرفت



نظرات کاربران درباره کتاب جندی مکلف - صالحی خواه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جندی مکلف - صالحی خواه" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل