معرفی کتاب بامبی
یک روز بهاری در جنگل، آهوی خال خالی زیبایی متولد شد. مادرش اسم او را بامبی گذاشت. آهوی کوچولو هر روز بزگ تر و قوی تر می شد. خرگوش کوچولویی به نام دامپر دوست صمیمی بامبی بود. آن دو تمام وقت خود را با هم به گردش و بازی می پرداختند. فصل ها پشت سر هم از راه می رسیدند، شروع فصل زمستان برای بامبی جالب و سرگرم کننده بود ولی هر چه زمان می گذشت با وجود سرما و برف زیاد غذا کمتر می شد. حیوانات برای به دست آوردن غذا تلاش بیشتری می کردند. یک روز بامبی به همراه مادرش برای یافتن غذا به چمنزار رفتند. در آن جا مقداری علف های سبز از زیر برف بیرون آمده بود.
برشی از متن کتاب
با گذشت ماهها بامبی بزرگ شد و به یک آهوی زیبا و جوان تبدیل شد. یک روز افتابی در فصل بهار، او به همراه گل و دامپر در جنگل گردش می کردند. ناگهان یک راسوی ماده زیبا را دید. او از میان گل ها سینهخیز پیش رفت تا آن راسو را ببیند ولی ناگهان هر دو حیوان با هم شروع کردند به خندیدن، چون بینی هایشان با هم برخورد کرده بود. راسوی ماده هم میخواست یواشکی گل را ببیند که این اتفاق خنده دار افتاده بود.
نویسنده: شرکت والت دیزنی مترجم: آزاده محضری انتشارات: پینه دوز
نظرات کاربران درباره کتاب بامبی
دیدگاه کاربران