کتاب چمدان | سرگئی دولاتوف

درباره کتاب چمدان 

دولاتوف در کتاب چمدان با نگاهی انتقادی به شرایط اجتماعی و سیاسی شوروی می پردازد. او با استفاده از طنز تلخ، داستان ها و خاطرات خود را از مهاجرت، پریشانی و تنهایی به تصویر می کشد. "چمدان"، داستان مهاجرت "دولاتوف" از شوروی است. مهاجرتی که تمام خاطرات و ماحصل زندگی وی را در یک چمدان خلاصه می کند و تنها با همان یک چمدان از کشورش خارج می شود. "دولاتوف" تا سال ‌ها بعد سراغی از چمدان نگرفت و در آن را باز نکرد. تا زمانی که بطور اتفاقی نظرش به چمدان افتاده و در آن را باز می‌ کند. در آن لحظه خاطرات و زندگی از دست رفته خود را در لا به لای آن وسایل نهفته می بیند که هر کدام قصه ای جداگانه دارند. کتاب "چمدان" مجموعه داستان‌ هایی به هم مرتبط است که در نهایت یک داستان کلی را روایت می ‌کند.

تمام داستان‌ ها، شرح چگونگی بدست آمدن این وسایل و خاطرات پس و پیش مربوط به آن وسایل است. قصه "جوراب‌ های کرپ فنلاندی" شرح معامله ای است که "دولاتوف" تصور می کرده به نفعش است و از خریدن زیاد جوراب ها صاحب ثروت زیادی می ‌شود. داستان "نیم‌ چکمه ‌های حزب"، طنزی ظریف و نگرشی سیاسی به جریان برهنه‌ کردن پاهایی است که چکمه‌ های گران ‌قیمتی دارد. "دولاتوف" نیم چکمه ها را از یک مقام مهم دولتی در فرصتی مناسب برداشته است. در داستان "کت فرناند لجر"، "دولاتوف" کت را از دوست قدیمی اش به نشانه ی قدمت دوستیشان هدیه می گیرد که این کت متعلق به یک نقاش هنرمند بوده است. "دولاتف" در این داستان برای نشان دادن ارزشی که این هدیه برای او دارد، به توضیح تاریخچه ی هنر نقّاشی، و نقاش می پردازد.

برشی از متن کتاب چمدان 

آن موقع بود که چمدان را از کمد بیرون آوردم و درش را باز کردم. اول از همه کت و شلوار شیک و مجلسی ام بود که آورده بودم تا در مصاحبه ها، همایش ها، سخنرانی ها و مهمانی های مجلل آن را بپوشم. فکر کرده بودم موقع دریافت جایزه نوبل هم می توانم آن را بپوشم. زیر کت و شلوار یک پیراهن نخی گلدار و یک جفت کفش بود. کفش را داخل کاغذی پیچیده بودم. زیر آن ها هم یک ژاکت مخمل کبریتی با یقه و سرآستین های خز مصنوعی بود. سمت چپ چمدان هم یک کلاه پوستی زمستانی از جنس خز مصنوعی بود. سه جفت جوراب کرپ فلاندی و دستکش های رانندگی هم بود. آخرین چیز که کم اهمیت تر از بقیه چیزها هم نبود یک کمربند چرمی مخصوص افسران بود. کف چمدان هم یک برگ روزنامه ی پراودا به تاریخ ماه مه 1980 پهن بود.

بالای صفحه با تیتر درشت نوشته بود: جاوید باد آموزه های بزرگ! از وسط به پایین صفحه را هم عکس بزرگ کارل مارکس پوشانده بود.... به چمدان که خالی بود نگاه کردم، ته آن تصویر کارل مارکس بود، داخل درش تصویر برودسکی بود و بین این دو، زندگی ارزشمند، یگانه و از دست رفته ی من. در چمدان را بستم. نفتالین ها داخل چمدان قل می خوردند و صدا می کردند. لباس ها را روی میز آشپزخانه کپه کرده بودم. این تمام ماحصل سی و شش ساله زندگی من بود. یعنی تمام عمرم در سرزمین خودم. فکر کردم: یعنی حاصل تمام زندگی ام همه اش فقط همین بود؟ و بعد خودم پاسخ دادم: آره، همه اش همین بود. در این موقع بود که خاطرات به ذهنم هجوم آوردند. احتمالا لای تاهای آن پارچه های مندرس رقت بار مخفی شده بودند و حالا داشتند بیرون می آمدند. خاطراتی که احتمالا باید اسمشان را بگذارم "از مارکس تا بروکسلی" شاید هم "ماحصل زندگی ام"، یا خیلی ساده چمدان

فهرست کتاب چمدان 

• درباره ی نویسنده
• مقدمه
• جوراب های کرپ فنلاندی
• نیم چکمه های مقامات حزب
• یک کت شیک با دو ردیف دکمه
• کمربند افسری
• کت فرناند لجر
• پیراهن نخی
• کلاه زمستانی
• دستکش های رانندگی
• به جای موخره

خرید کتاب چمدان 

کتاب چمدان نوشته سرگئی دولاتوف با ترجمه کیهان بهمنی در نشر ثالث به چاپ رسیده است. برای خرید به سایت کتابانه مراجعه نمایید.