کتاب تخم مرغ های شوم اثر میخاییل بولگاکف و ترجمه پونه معتمد توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.
رمان تخم مرغ های شوم شامل 12 فصل کوتاه می باشد :«رویدادهای این نوول که در 1924نوشته شده، مربوط به آیندهی نزدیک، یعنی سال 1928 است.»
در این داستان دانشمندی روسی بر روی خزندگان و جانوران کوچک، تحقیقاتی انجام می دهد که بتواند آن ها را پرورش داده و تکثیر کند. با همه دقت و تلاشی که داشته، موفق نمی شود و جانوران می میرند. طی بررسی های مکرر میفهمد که علت مرگ، گرسنگی و تغییر دما بوده است. یکی از دغدغه های این دانشمند، داشتن محل مناسب برای تحقیقات خود بود. در بخش های بعدی داستان، این فرد بر روی مرغ های یک مرغداری کار می کند، اما بازهم نمی تواند مرغ ها را از بیماری نجات بدهد و بسیاری از آن ها تلف می شوند. در این رمان، فراز و نشیب تلاش های دانشمندان برروی حیواناتی که برای روسیه ارزش اقتصادی داشتند، مطرح شده است. نویسندهی کتاب از طرفداران محیط زیست و مخالف سر سخت بهره برداری از طبیعت توسط تکنولوژی می باشد. به همین دلیل مضمون این داستان درباره کشفیات دانشمندان روسیه بر روی طبیعت است تا بتوانند بر سرما و گرسنگی غلبه کنند. از کشفیات پروفسور پرسیکف ، این بود که می توان با کمک علم، درطبیعت تغییری به وجود آورد و در جهت رفع نیازهای بشر از آن استفاده کرد، در حالی که حاکمان، پس از استفاده از دانش و نبوغ دانشمندان بنا به مصلحت سیاسی آن ها را از بین می بردند. داستان در مکان ها و با نام های واقعی روسیه شکل می گیرد، اما ویژگی ها، منش شخصیت ها و رابطه آن ها در داستان تخیلی هستند. نویسنده با ایجاد فضایی تخیلی و روایت طنز آمیز به بوروکراسی، فقر، گرسنگی و سرما در روسیه انتقاد می کند.
برشی از متن کتاب
دونیا لبخند زنان گفت : خبر دارید الکساندر سیمونویچ ؟ مردها در کانسفکا می گویند شما ضد مسیح هستید...تخم مرغ های شما شیطانی هستند. این گناه است که آدم به کمک ماشین، جوجه تولید کند. می خواستند شما را بکشند. الکساندرسیمونویچ به خودش لرزید و به طرف زنش برگشت. رنگ صورتش پریده بود. خوب شما چه می گویید؟ عجب مردمی! با این مردم چه باید کرد؟ ها مانیچکا؟ ... باید برای آن ها جلسه ای تشکیل داد. فردا کارگرها را از ده صدا می کنم و خودم برای آن ها حرف می زنم. این جا باید بیشتر به این مسائل توجه کرد. چون این جا یک منطقه محروم است. نگهبان که کنار درگلخانه روی شنلش نشسته بود:گفت: عقب افتاده ها. روز بعد حوادث عجیبی اتفاق افتاد. صبح، بیشه هاکه معمولا حضور آفتاب را با آواز بی وقفه و پر شور پرندگان خوش آمد می گفتند، او را در سکوت کامل ملاقات کردند. همه بی درنگ متوجه شده بودندکه همه چیز حالت قبل از توفان را دارد ولی از رعد و برق خبری نبود. حرف های دو پهلوی روستایی ها با الکساندر سیمونویچ، مدام کنایه آمیز تر و گزنده تر می شد. مخصوصا وقتی که از بیانات پیر مرد معروف، خردمند و آشوب طلب کانسفکا که به «غاز گردن» معروف بود، برهمگان معلوم شد که موقع طلوع آقتاب، همه پرنده ها دسته دسته از منطقه شرمتیو به سمت شما پرواز کرده اند ...که بسیار احمقانه بود! الکساندر سیمونویچ به شدت پریشان شد و تمام روز سعی کرد با شهر گراچفکا تماس بگیرد. از آن جا به او قول دادند که تا دو روز دیگر، دو سخنران برای آگاه کردن مردم از «شرایط بین امللی» و «کیفیت مرغ های عالی» خواهند فرستاد. عصر هم خالی از هیجان نبود. اگر از خاموشی بیشه ها و سکوت لابه لای درختان که خودش به اندازه کافی غیر عادی و نگران کننده بود، یا از ناپدید شدن گنجشک ها در وسط روز بگذریم، این دیگر واقعا حیرت انگیز و غیر قابل فهم بود که نزدیکی های عصر از برکه شرمتیوکا هیچ صدایی شنیده نمی شد. سر و صدای معروف قورباغه ها که از چهل مایلی در سراسر منطقه به گوش می رسید، حالا دیگر کاملا خاموش شده بود. الکساندر سیمونویچ کاملا وحشت زده شد در باره این وقایع زمزمه هایی در گرفت و حرف هایی نه چندان خوشایند پشت سرش زده شد. سر ناهار او به زنش گفت:واقعا عجیب است. من نمی توانم بفهمم ... فکر می کنی چرا پرنده ها از این جا پرواز کرده اند؟ مانیا جواب داد: ازکجا بدانیم؟ شاید به خاطر اشعه تو! الکساندر سیمونویچ قاشق را پرت کرد و با عصبانیت گفت: آخ، مانیا! تو واقعا احمقی . مثل مردهای ده حرف می زنی. این قضیه چه ربطی به اشعه دارد؟ - من نمی دانم - راحتم بگذار! - عصر هیجان سوم را به همراه داشت. سگ های کانسفکا دوباره زوزه سر دادند. آن هم چه زوزه هایی! صدای ناله های بی وقفه و غمگین سگ ها بالای مزارع و مهتابی موج می زد ... و بالاخره با آخرین شوک که بر خلاف بقیه خوشایند بود، الکساندر به پاداش دلخواه خود رسید و آرامشش را به دست آورد. - در محفظه ها از تخم مرغ ها صدای ضربه های بی وقفه به گوش رسید: - توک...توک...توک ...توک ... - گاه از این یکی ...گاه از آن یکی ....صدای ضربه ها برای الکساندر سیمونویچ سرود پیروزی بود و به این ترتیب، حوادث عجیب و ناگوار بیشه و برکه به دست فراموشی سپرده شدند.
فهرست
درباره نویسنده درباره کتاب 1- نگاهی به زندگینامه پروفسور پرسیکف 2- جعد رنگین 3-کشف پرسیکف 4- درزدوا، زن کشیش 5- ماجرای مرغ ها 6- مسکو در ژوئن سال 1928 7- رُک 8- واقعه ساوخوز 9- آش زنده 10- فاجعه 11- مبارزه و مرگ 12- خداوند سرما در ماشین
(اثری دیگر از نویسندۀ رمان مرشد و مارگاریتا) نویسنده: میخاییل بولگاکف ترجمه: پونه معتمد انتشارات: مروارید
نظرات کاربران درباره کتاب تخم مرغ های شوم - میخاییل بولگاکف
دیدگاه کاربران