کتاب مادر | ماکسیم گورکی

درباره کتاب مادر اثر ماکسیم گورکی

مادر در دوران توفق اندیشه های مارکسیسم نگاشته شد. ماجرا داستان مادر است. زنی که همسری دائم الخمر و خشونتگر دارد. مرگ همسر می تواند به این منجر شود که پسر نیز رویه ی پدر را در پیش بگیرد اما این فرزند تحت تاثیر اخلاقیات مادر جلوه ای دیگر یافته و تبدیل به فعالی سیاسی می شود. جلسه ها در خانه ی مادر برگزار می شود، مادر تکاپوی جوان ها برای آزادی را می بیند و مادر می شود مادر همه، مادر جنبش. مادر واقعا مادر است. زنی از خانواده ی کارگر که به سختی امرار معاش می کند، اما زمانی که جان کندن های جوان ها برای آزادی را می بیند، ساکت نمی نشیند.

با آن ها همراه می شود. مادر کتاب نخوانده و نظریه پرداز نیست. مادر، مادری است که درد و رنج کشیده، او درد و رنج جوان ها را درک می کند. مادر، مادر است. او پا به پای جوان ها پای میدان می رود. اگر پرچم جوان به زمین می افتد، آن را برداشته و تکان می دهد. مادر داستانی واقعی است. نیازی به جمله ی تکراری «این داستان بر اساس واقعیت نوشته شده» در ابتدای کتاب ندارد. مادر داستان مادران دوران جنبش ها و انقلاب ها است. داستان مادران اعتراض است. مادرانی که بی سواد یا باسواد به خیابان ها رفته و خواستار آزادی شده اند. مادر، داستانی واقعی است.

برشی از متن کتاب

ناتاشا به عنوان معلمه به بلوکی رفت که در آنجا یک کارخانه ی نخ ریسی بود. مادر گاگاهی برایش کتب ممنوعه و بیانیه و روزنامه می برد. این کار اشتغال مخصوص او بود. ماهی چند دفعه در لباس تارک دنیا، تور فروش، خرازی فروش یا به صورت زنی از طبقه ی متوسط یا بشکل زوار درآمده پیاده یا با راه آهن و گاری، خورجین بر دوش یا چمدان در دست، خود را بوالیت می رساند. در مهمانخانه ها یا مسافرخانه ها چه در کشتی و چه در واگون با آرامش و سادگی رفتار می نمود. اول از همه اشخاص ناشناس را مخاطب می ساخت و بطور مقاومت ناپذیری با گفتار محبت آمیز و با اطمینان خاطر یک زنی که خیلی چیزها دیده و بخاطر سپرده است جلب توجه می نمود. خوشش می آمد که با مردمان بدبخت صحبت کند، بعقاید آن ها در باب زندگی، بشکوه ها و آشفتگی هایشان پی ببرد. هر وقت ملاحظه می نمود که همصحبتهایش در عین ناخشنودی شدید و اعتراض بر مصائل مقدرات، از روی حرارت درصددند راه حل مسائل مهم بشریت را پیدا کنند دلش از شادی سرشار می گشت. پرده ی زندگی با مبارزه هایش همواره وسیع تر و متنوع تر در جلواش گسترده می شد. همه جا و در همه چیز تمایل بی شرمانه ای برای فریفتن بشر، چاپیدن او و حداکثر استفاده از وجود او می دید و نیز می دید که همه چیز در روی زمین فراوان است معهذا توده در فلاکت می باشد و نیمه سیر در میان ثروت های بی شمار در فقر و گمنامی بسر می برد. در شهرها معبدهایی پر از طلا و نفره که برای خدا بی فایده است وجود دارد و در جلو خان آن معابد مردمان فلک زده لرزان از سرما بیهوده منتظر صدقه هستند. ناتاشا به عنوان معلمه به بلوکی رفت که در آنجا یک کارخانه ی نخ ریسی بود. مادر گاگاهی برایش کتب ممنوعه و بیانیه و روزنامه می برد. این کار اشتغال مخصوص او بود. ماهی چند دفعه در لباس تارک دنیا، تور فروش، خرازی فروش یا به صورت زنی از طبقه ی متوسط یا بشکل زوار درآمده پیاده یا با راه آهن و گاری، خورجین بر دوش یا چمدان در دست، خود را بوالیت می رساند. در مهمانخانه ها یا مسافرخانه ها چه در کشتی و چه در واگون با آرامش و سادگی رفتار می نمود. اول از همه اشخاص ناشناس را مخاطب می ساخت و بطور مقاومت ناپذیری با گفتار محبت آمیز و با اطمینان خاطر یک زنی که خیلی چیزها دیده و بخاطر سپرده است جلب توجه می نمود. خوشش می آمد که با مردمان بدبخت صحبت کند، بعقاید آن ها در باب زندگی، بشکوه ها و آشفتگی هایشان پی ببرد. هر وقت ملاحظه می نمود که همصحبتهایش در عین ناخشنودی شدید و اعتراض بر مصائل مقدرات، از روی حرارت درصددند راه حل مسائل مهم بشریت را پیدا کنند دلش از شادی سرشار می گشت. پرده ی زندگی با مبارزه هایش همواره وسیع تر و متنوع تر در جلواش گسترده می شد. همه جا و در همه چیز تمایل بی شرمانه ای برای فریفتن بشر، چاپیدن او و حداکثر استفاده از وجود او می دید و نیز می دید که همه چیز در روی زمین فراوان است معهذا توده در فلاکت می باشد و نیمه سیر در میان ثروت های بی شمار در فقر و گمنامی بسر می برد. در شهرها معبدهایی پر از طلا و نفره که برای خدا بی فایده است وجود دارد و در جلو خان آن معابد مردمان فلک زده لرزان از سرما بیهوده منتظر صدقه هستند.  

خرید کتاب مادر اثر ماکسیم گورکی

خرید کتاب مادر نوشته ماکسیم گورکی می باشد که علی اصغر سروش آن را به فارسی ترجمه کرده و در انتشارات نگاه به چاپ رسیده، در کتابانه امکان پذیر است.