کتاب من امام صادق را دوست دارم هشتمین جلد از مجموعه ی من اهل بیت را دوست دارم به قلم غلامرضا حیدری ابهری و تصویرگری حکیمه شریفی از سوی نشر جمال به چاپ رسیده است.
امام صادق (ع) ششمین امام ما شیعیان و فرزند امام محمد باقر (ع) در هفدهم ربیع الاول چشم به جهان گشودند. مادر ایشان زن پرهیزکار، باایمان و نیکوکار به نام «ام فروه» بودند. امام صادق در گسترش علوم اسلامی، معرفی شیعه و اعتقادات آن تلاش های بسیار زیادی کردند. از این رو ایشان را رئیس مذهب شیعه می نامند. امام در طول عمر گرانبهایشان چند هزار شاگرد تربیت کردند. ایشان در کلاس هایشان سخنان پیامبر را بیان و به تفسیر آن ها می پرداخت. کتاب فوق علاوه بر بیان خصوصیات اخلاقی امام صادق (ع) چند داستان و حکایت کوتاه نقل کرده که همگی بیان از روح بزرگ و مهربان ایشان دارند. هر چند که امام به نسبت بقیه اهل بیت در آزادی و آرامش بیشتری به سر می بردند، اما باز هم پادشاه ستمگر زمان ایشان، "منصور دوانیقی" تمام وقت امام را زیر نظر داشتند. در نهایت این ملعون توسط جاسوسانش غذای امام را مسموم کرد و ایشان را به شهادت رساند.
مجموعه ی چهارده جلدی من اهل بیت را دوست دارم به منظور معرفی پیامبر بزرگوار اسلام، حضرت محمد (ص)، حضرت فاطمه (س) و دوازده امام معصوم ما شیعیان برای گروه سنی 8 تا 12 سال تالیف شده است. در این مجموعه علاوه بر جنبه ی تاریخی زندگی این شخصیت ها، مقام معنوی، سبک زندگی، افکار، اندیشه ها و سخنان آنان نیز مورد توجه قرار گرفته است. در صفحه ی پایانی هر یک از کتاب های این مجموعه دانستنی هایی چون نام، لقب، کنیه، زمان تولد، مکان تولد و زمان شهادت امام ذکر شده است. نثر ساده و روان به همراه تصاویر زیبا و رنگی بر جذابیت مجموعه ی فوق افزوده است.
برشی از متن کتاب
کلاس های درس امام صادق (ع) بسیار شلوغ و پرجمعیت بود. مردم مسلمان از گوشه و کنار سرزمین های اسلامی به مدینه می آمدند تا در کلاس های درس امام صادق (ع) شرکت کنند. حتی دانشمندان اهل سنت هم در این کلاس ها حاضر می شدند و از علم و دانش امام بهره می بردند. شاگردانی که امام تربیت کردند، کتاب های بسیاری نوشتند و آن ها هم مثل امام صادق (ع) علوم دینی را به دیگران می آموختند. اگر تلاش های امام صادق نبود، بسیاری از سخنان پیامبر و احکام و اعتقادات اسلامی را فراموش می شد. چون وقتی پیامبر از دنیا رفت، بعضی از گفتن و نوشتن حدییث جلوگیری کردند. امام ششم ما در کنار تربیت شاگردان و برگزار کردن کلاس های احکام و تفسیر و حدیث، کشاورزی هم می کرد. ایشان لباس کار می پوشید و خودش بیل به دست می گرفت و در مزرعه کار می کرد. روزی عرق ریزان بیل می زد که یکی از یارانش گفت: «فدایت شوم! بیلت را به من بده تا من جای شما کار کنم.» امام این درخواست را قبول نکرد و فرمود: «من دوست دارم برای به دست آوردن هزینه ی زندگی ام خودم سختی و رنج بکشم.» امام صادق نیز مانند امامان دیگر از غیب خبر داشتند و از کارهای مردم باخبر می شدند. در این باره حکایت های فراوانی در تاریخ آمده است. روزی یکی از یاران حضرت با مادر خود دعوا کرد و خیلی تند و خشن با او حرف زد. فردای آن روز نزد امام صادق (ع) آمد و درباره ی دعوای خود با مادرش چیزی نگفت، امام به او فرمود: «چرا دیشب با مادرت با خشم و ناراحتی حرف زدی؟ آیا می دانی که تو نه ماه در شکم مادرت بوده ای و او مدت ها تو را در آغوش گرفته و بارها و بارها به تو شیر داده است؟» یار امام گفت: «آری می دانم.» امام فرمود: «پس دیگر با او تندی نکن.» امام صادق همه ی زبان ها را می دانست و خیلی راحت به زبان های دیگر حرف می زد. یک بار گروهی از اهل خراسان نزد امام آمدند و امام حدیثی برای آن ها بیان کرد. آنان به فارسی گفتند: «فدایت شویم! ما این جمله های عربی را نمی فهمیم.» امام به فارسی به آنان فرمود: «از باد آید و به دم شود.» یعنی مال و ثروتی که بدون زحمت و از راه حرام به دست آید، خیلی زود و راحت نابود می شود.
نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری تصویرگر: حکیمه شریفی انتشارات: جمال
نظرات کاربران درباره کتاب من امام صادق (ع) را دوست دارم (من اهل بیت را دوست دارم 8)
دیدگاه کاربران