کتاب 504 کلمه مطلقاً ضروری رشته تربیت بدنی، تالیف محمد طادی و اکبر محمدی توسط نشر ادیبان روز به چاپ رسیده است.
تربیت بدنی، یک رشته علمی و عملی است که از علوم مختلف برای تقویت جسم و روان انسان استفاده می کند. این علم، فیزیولوژی بدن انسان، علوم ورزشی و روش انجام ورزش های مختلف را بررسی میکند تا دانشجویان تربیت بدنی مهارت تحقیق در علوم ورزشی و انجام ورزش های مختلف را داشته باشند. تربیت بدنی، شاخه های مختلفی دارد و بسیاری از ورزش ها از جمله: دو و میدانی، شنا، کاراته و فوتبال را در بر می گیرد. 504، یکی از منابع مرجع زبان انگلیسی می باشد و کلماتی که دانشجویان رشته های مختلف، باید برای آزمونهای کارشناسی ارشد و دکتری بدانند را جمع آوری کرده است. کتاب " 504 کلمه مطلقاً ضروری تربیت بدنی" شامل کلمات ضروری رشته تربیت بدنی، کلمات عمومی، قید ها، فعل ها و اسامی پر تکرار می باشد. نویسنده تلفظ بریتانیایی، آمریکایی، معنی و کاربردهای هر کلمه را با بیان یک جمله انگلیسی با معنی فارسی بیان می کند. کتاب حاضر دارای 110 قید، فعل، اسم، صفت، پیشوند و پسوند ضروری زبان انگلیسی را جهت گسترش دایره لغات دانشجویان آورده است. کتاب 504" کلمه مطلقاً ضروری رشته تربیت بدنی" مناسب داوطلبان آزمون های کارشناسی ، ارشد و دانشجویان رشته تربیت بدنی می باشد.
برشی از متن کتاب
"appeal: جالب توجه، جذابیت، خواهش کردن. I found her clothing designs to be enormously appealing. به نظر من طراحی لباس او بسیار جالب توجه بود. Addict: معتاد، خو گرفته. He was addicted to ice cream. او معتاد به خوردن بستنی بود. Wary: مراقب، محتاط، مواظب To be wary of strangers. مراقب غریبه ها بودن. Aware: آگاه، مطلع. Donna was aware of her tendency to exaggerate. دونا از تمایلش به اقرار کردن آگاه بود. Misfortune: بدشانسی، بدبیاری، بدبختی. Is was my misfortune. بدشانسی من بود. Avoid: دوری کردن از، اجتناب کردن از، پرهیز کردن از. Wretched: فلاکت بار، بسیار بد. I feel wretched after a night when I’ve scarcely slept. بعد از یک شب که کم خوابیدم، احساس بسیار بدی دارم. Keg: بشکه، جعبه. Get a keg. یک جعبه بیاورید Nourish: تغذیه کردن، پروراندن. The boy was not well nourished. پسر خوب تغذیه نشده بود. Harsh: تند، خشن، زموخت، قاطع، غلیظ. The harash treatment. رفتار خشن. Quantity: مقدار، کمیت، تعداد. A small quantity of money. مقدار کمی پول Opt: انتخاب کردن، پسندیدن، برگزیدن. To opt for a chocolate cake. انتخاب کیک شکلاتی Tragedy: مصیبت یک اتفاق بد و ناگوار. His enormous jealousy led to the treagedy in their family. حسادت شدید او منجر به اتفاق ناگوار در خانواده آنها شد. Pedestrian: عابر پیاده Pedestrians walk on the sidewalk. عابرین در پیاده رو راه می روند. Glance: ،به سرعت نگاه کردن نگاه سریع، نگاه اجمالی، نظر انداختن. To glance at the accident. به تصادف نگاه اجمالی انداختن. Budget: بودجه، هزینه. To decrease the budget this year. کاهش بودجه امسال. Nimble: چالاک، چابک، زرنگ، فرز. The nimble policeman leapend over the fence. افسر پلیس زرنگ و چابک از روی حصار پرید."
فهرست
504 کلمه مطلقاً ضروری عمومی 504 کلمه مطلقاً ضروری رشته تربیت بدنی مرور 504 کلمه مطلقاً ضروری رشته تربیت بدنی 110 عدد از اسامی پرکاربرد و ضروری 110 عدد از اسامی پرکاربرد و ضروری 110 عدد از افعال پرکاربرد و ضروری 110 عدد از صفات پرکاربرد و ضروری 110 عدد از قیود پرکاربرد و ضروری پیشوندها و پسوندهای ضروری
(جامع ترین مرجع زبان تخصصی ارشد و دکتری) (110 عدد از پرتکرارترین فعل ها، اسم ها، قیدها و صفت ها در زبان انگلیسی) (پیشوندها و پسوندهای ضروری زبان انگلیسی) تألیف: محمد طادی - اکبر احمدی انتشارات: ادیبان روز
نظرات کاربران درباره کتاب 504 کلمه رشته تربیت بدنی – طادی
دیدگاه کاربران