درباره کتاب گرت بیل پسری که کهکشانی شد
راد در ترافیک تعطیلات روی پل سورن در مسیر ولز گیر کرده بود و دلش می خواست به خانه برگردد. هوا عالی بود و می توانست توی تراس بنشیند و روزنامه یا کتاب خوبی بخواند یا اگر حوصله اش را داشت کمی باغبانی کند. اما به جای آن دورن ماشینی داغ نشسته بود که تکان نمی خورد و برای مسابقات زیر 6 سال در نیوپورت دیر هم کرده بود. شانس پیدا کردن استعدادی جوان در چنین جاهایی کم بود اما ترس از دست دادن "ستاره بزرگ بعدی" او را به جلو می برد.
چند روز قبل رئیس اش در باشگاه فوتبال ساوتهمپتون پشت تلفن گفته بود: "این روزها کلی پسربچه با استعداد در ولز فوتبال بازی می کنند. برو و یه نگاهی بنداز، شاید یکی از اونها چشمت رو گرفت." راد از سال 1985 استعدادیابی می کرد، تمام مدت در این سفرها بود. پیدا کردن بازیکن هشت ساله ای که در 18 سالگی بازیکنی قابل باشد و در بیست سالگی ستاره شود، بسیار سخت بود. (گزیده ای از متن)
نظرات کاربران درباره کتاب گرت بیل پسری که کهکشانی شد
دیدگاه کاربران