معرفی کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم اثر نادر ابراهیمی
"بار دیگر، شهری که دوست می داشتم" رمانی زیبا و خواندنی میباشد که لحظات عاشقانهی دو دلداده و درد دوری از زادگاه را بسیار جذاب و ماهرانه به تصویر میکشد. قضیه از این قرار است که شخصیتهای اصلی این کتاب رمان، از اهالی یک روستا هستند، که دوران کودکی و نوجوانی را در کنار یکدیگر سپری کرده و سالها عشق را در دلهایشان پرورش دادهاند؛ هنگامی که تصمیم به ازدواج میگیرند، از آن جایی که پسر، فرزند یک کشاورز است و دختر که "هلیا" نام دارد، فرزند خان میباشد با مخالفت خانوادههایشان روبهرو میشوند.
پس از مواجهه شدن با عدم رضایت آن ها، از روستا به شهر چمخاله فرار کرده و زندگی عاشقانه ی خود را در آن جا آغاز می کنند. بعد از گذشت روزها بالاخره "هلیا" در مقابل سختی ها و مشکلات زندگی تسلیم شده و به روستا باز می گردد اما پسر حاضر به برگشت نمی شود و در طی این مدت مدام به معشوق خود نامه می نویسد.
نهایتا، بعد از گذشت 11 سال، او نیز به زادگاهش باز می گردد؛ حال که به روستا بازگشته مادرش دیگر در قید حیات نیست و پدرش نیز به هیچ وجه او را نمی پذیرد. سرتاسر کتاب مملو از عبارات احساسی و عاشقانه های زیباست، آنقدر زیبا که اگر مخاطب بارها و بارها به طور مکرر آن ها را بخواند باز هم هر بار غرق در احساس می شود.
به عبارتی دیگر این اثر انباری از جملات لطیف و عمیق با مفاهیمی زیبا و تاثیرگذار است و هم چنین جملات عاشقانه و استعارههای به کار رفته در آن از دیگر مواردی می باشد که باعث میشود خواننده داستان را بدون آن که کتاب را لحظهای زمین بگذارد، بیوقفه تا انتها بخواند.
بخشی از کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم
بخواب هلیا دیر است. دود دیدگانت را آزار می دهد. دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک نخواهد کرد. دیگر هیچ کس از خیابان خالی کنار خانه ی تو نخواهد گذشت. چشمان تو چه دارد که به شب بگوید؟ سگ های رویای عابری را که از آن سوی باغ های نارنجی می گذرد پاره می کنند...
پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد
من که از درون دیوارهای مشبک، شب را دیده ام
و من که روح را چون بلور بر سنگ ترین سنگ های ستم کوبیده ام
من که به فرسایش واژه ها خو کرده ام
و من - باز آفریننده ی اندوه
هرگز ستایش گر فروتن یک تقدیر نخواهم بود
و هرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد
زیرا نه من ماندنی هستم نه تو، هلیا.
آن چه ماندنی ست ورای من و توست.
نامه ی نخستین
یک روز پس از بازگشت به کلبه ی چوبی ساحل چمخاله
هلیای من!
زندگی طغیانی است بر تمامی درهای بسته و پاسداران بستگی. هر لحظه ای که در تصمیم بگذرد لحظه یی ست که بیهودگی و مرگ را تعلیم می دهد.
لحظه یی ست متعلق به گذشتگان که در حال رخنه کرده است.
لحظه یی ست اندوه بار و توان فرسا.
اینک، گسستن لحظه های دیگران را چون پوسیده ترین زنجیره ای کاغذی بیاموز.
باری گریختن، تنها از احساسات کودکانه خبر می دهد؛ اما تکرار در گریز، ثبات در عشق را اثبات می کند.
من، ایمان دارم، که عشق، تها تعلق است. عشق وابستگی است.
انحلال کامل فردیت است در جمع.
عشق، مجموع تخیلات یک بیمار نیست.
آن چه هر جدایی را تحمل پذیر می کند اندیشه ی پایان آن جدایی ست.
زندگی تنهایی را نفی می کند، و عشق، بارورترین تمام میوه های زندگی ست.
بیاموز کهمحبت را از میان دیوارهای سنگی و نگاه های کینه توز، از میان لحظه های سلطه ی دیگران، بگذرانی. امروز، برای من، روز خوبی نیست روز بد تنهایی ست. این جا را غباری گرفته است.
پنجره ها نمی خندند و آب نمی جوشد و بوی مستی آفرین تن تو در این کلبه نپیچیده است. یاد تو هر لحظه با من است؛ اما یاد، انسان را بیمار می کند.
این جا هیچ کس نیست که غروب ها به من خوش آمد بگوید و موهای نرمش را میان دست های من بگذارد و بخندد.
روز بد تنهایی، مرگ بی دلیل را به خاطر من می آورد.
مرگ روزهای خوب را
مرگ همه ی حکایت ها را
به من بازگرد هلیای من
مگذار که خالی روزها و سنگینی شب ها در اعماق من جایی از یاد نرفتنی باز کند.
ما برای فرو ریختن آن چه کهنه است آفریده شدیم.
در ما دمیدند که ظغیان گر و شورش آفرین باشیم.
و به یاد بیاور آن چه را که من در این راه از دست داده ام.
سه روز پیش، ما با ایمان به خویش، می گفتیم که بازگشت هیچ چیز خراب نمی کند.
و اکنون تنها تو می توانی اثبات کنی که ما دوباره بنا خواهیم کرد.
به یاد بیاور که در این لحظه ها نیاز من به تو نیاز من به تمامی ذرات زندگی ست.
هلیا به من بازگرد.
خرید کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم
کتاب بار دیگر، شهری که دوست می داشتم اثر نادر ابراهیمی از انتشارات روزبهان، به همراه سایر کتاب های رمان را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
فهرست
باران رویای پاییز
پنج نامه از ساحل چمخانه به ستاره اباد
نامه نخستین: یک روز پس از بازگشت به کلبه ی چوبی ساحل چمخاله
نامه دوم: یه روز پس از بازگشت
سومین نامه: نه روز پس از بازگشت
نامه چهارم: چهارده روز پس از بازگشت
آخرین نامه: بیست روز پس از بازگشت
پایان باران رویا
- نویسنده: نادر ابراهیمی
- انتشارات: روزبهان
نظرات کاربران درباره کتاب بار دیگر، شهری که دوست می داشتم
دیدگاه کاربران