loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب سجاده و صلیب | هما پوراصفهانی

5 / 5
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب سجاده و صلیب اثر هما پوراصفهانی

کتاب سجاده و صلیب، داستانی پرفراز و نشیب و حکایت عاشقانه‌ای را برای مخاطب روایت می‌کند؛ شخصیت اصلی این داستان ایرانی، قصه‌ی، "ژولیت"، دختری جوان و زیبا است که همراه با پدر و مادر مسیحی‌اش در تهران، روزگار می‌گذراند. وی برادری نیز به نام "رابرت" دارد که در خانه‌ای اجاره‌ای و به دور از خانواده‌اش، زندگی می‌کند.

در ابتدای رمان می خوانیم، ژولیت به تازگی در دانشگاه و رشته ی مورد علاقه اش پذیرفته شده و از همین روی، پدرش در قبال این موفقیت، ماشینی را به او هدیه داده و دختر قصه را غرق در شادی وصف ناپذیری می کند. بالاخره با آغاز اولین روز کلاس های دانشگاه، ژولیت سوار بر ماشین خود، به سمت دانشگاه حرکت کرده و در میانه های راه با مزاحمت پسری به نام "رامین" مواجه می گردد. وی، به دنبال مزاحمت های پسر مذکور و بر اثر بی احتیاطی، دقیقا مقابل ساختمان دانشگاه، با خودروی "فرنوش" و "کوروش"، خواهر و برادری مسلمان که از قضا هم دانشگاهی ژولیت نیز هستند، تصادف می کند.

در این هنگام، کوروش از ماشین خود پیاده شده، با خشم به سوی ژولیت رفته و او را مورد مواخذه قرار می دهد. مشاجره های لفظی این دختر و پسر، به نزاع بزرگی تبدیل گشته و توجه مسئولین حراست دانشگاه را به سوی خود جلب می نماید. با ورود مسئولان حراستی به صحنه ی تصادف، ژولیت و فرنوش و کوروش، با ماجراهایی غیر قابل پیش بینی و پرکشش رو به رو شده و مسیر زندگی شان به کلی دست خوش تغییر می شود.


بخشی از کتاب سجاده و صلیب

توی تخت خواب وول می زدم، اما همه ی حواسم اون پایین وسط حیاط بود، می دونستم باید کپه ی مرگمو بذارم تا بتونم زود بیدار شم و به کارم برسم، اما کو خواب؟ چیزی که از چشمام فرار یشده بود و اصلا هم قصد نداشت خودشو به پلکای من تسلیم کنه. بی اراده از جام بلند شدم و برای هزارمین بار خیز گرفتم سمت پنجره، می خواستم مطمئن بشم سر جاشه. ماشین اسپرت سفید رنگ پارک شده وسط حیاط، هدیه ای بود برای اون همه خرخونی که کرده بودم.

دلم ضعف می رفت براش! دوست داشتم شیرجه برم پشت فرمونش. سوئیچش رو یک ساعت پیش گرفته بودم، ساعت دوازده شب و پاپا اجازه نداد باهاش حتی یه بوق هم بزنم. اونم به بهونه ی این که همسایه ها ممکنه شاکی بشن، اما می دونستم که می ترسه گازش رو بگیرم و بزنم از خونه بیرون. در هر صورت دلیلش هر چی که بود، منو حسرت به دل گذاشت. آی از سر ناچاری کشیدم و دوباره رفتم سمت تخت خوابم. تا خود صبح از هیجان خوابم نمی برد، دم دمای صبح بود که خواب چشمامو خمار کرد و تونست ببندتشون وگرنه من دل از پنجره و زل زدن به ماشین عروسکم نمی کندم! جالبی کار این جا بود که از دست خودم هم حرص می خوردم و هی زیر لب غر می زدم:

- ندید بدید بدبخت! بگیر بکپ دیگه! چه ذوقی در می کنه برای یه ماشین!

ساعت دو بعداز ظهر بود که بالاخره بیدار شدم. دو بار به ساعتم نگاه کردم تا مطمئن شدم درست دیدم، ولی درست بود!!! نه به اون شوق و ذوقم نه به این خوابیدنم تا لنگ ظهر! نفهمیدم چطور از جا پریدم، شیرجه زدم توی حموم، دوش گرفتم و حاضر شدم. ساعت چهار کلاس داشتم، روز اول دانشگاه آدم دیر برسه نوبره والا! رفتم پشت پنجره، می خواستم باز مطمئن بشم ماشینم سر جاشه. با دیدنش لبخند روی لبام سر خورد و نگام چرخید سمت ساعت مچیم. حسابی دیرم شده بود.

بی خیال پنجره شدم و رفتم جلوی اینه. تند تند موهامو با یه دست درست کردم زیر مقنعه و با او دستم سعی کردم کلاسورم رو زیر بغلم نگه دارم. از زور هیجان داشتم خفه می شدم! هم رشته ی مورد علاقه ام پذیرفته شده بودم، هم پاپا به قولش عمل کرده و برام ماشین مورد علاقه ام رو خریده بود! موهای بلوطی رنگم مدام از زیر دستم فرار می کردن و باز می ریختن بیرون. با حرص غر زدم:

- مثل موی گربه! آخرم همین روز اولی اخطار می گیرم!

داشت دیرم می شد. خدارو شکر که مامی رفته بود با دوستانش استخر و نبود که بهم غر بزنه وگرنه چه غر تو غری می شد. خودم که غر می زدم، مامی هم غر می زد، این وسط رابرت هم زنگ می زد، دو تا غر هم اون می زد، دیگه عالی می شد! مامی بیچاره بیش تر از خودم برای دانشگاه رفتن استرس داشت. می دونستم اگر رابرت هم خونه بود، اونم می شد قوز بالا قوز! همون بهتر که ما رو آدم حساب نکرد و رفت برای خودش خونه اجاره کرد. پاپا هم که نبود. خداییش من توی این خونه چه صفایی داشتم برای خودم! تنها، صفا سیتی منگوله! فقط حیف ...

کتاب سجاده و صلیب به قلم هما پوراصفهانی توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است.

 

 

  • نویسنده: هما پوراصفهانی
  • انتشارات: سخن

 

 



درباره هما پوراصفهانی نویسنده کتاب کتاب سجاده و صلیب | هما پوراصفهانی

هما پوراصفهانی رمان‌نویس و روان‌شناس پرتلاش معاصر و خالق چندین رمان در ژانر‌های عاشقانه است که با استقبال خوبی از طرف مخاطبان، خصوصاً نسل جوان مواجه شده است. از جمله آثار هما پوراصفهانی می‌توان به سیگار شکلاتی و قرار نبود اشاره کرد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب سجاده و صلیب | هما پوراصفهانی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سجاده و صلیب | هما پوراصفهانی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل