کتاب الهی نامه اثر آیة الله حسن زاده آملی توسط انتشارات بوستان کتاب به چاپ رسیده است.
الهی نامه کتابی با محتوای گفت و گو و مناجات های عارفانه و لطیف حضرت آیۀ الله حسن زاده ی آملی می باشد که جانی تازه به احساسات زیبا و عاشقانه آدمی در رابطه با خداوند بزرگ می بخشد. خداوند متعال، ذات و فطرت انسان ها را به گونه ای خلق نموده که گاهی به هم صحبتی با خداوند نیاز داشته و به طور مداوم در طول اقامه ی نمازهای یومیه، مستحب، اذکار و دعاهای خود با پروردگار سخن گفته و در نتیجه ی آن به آرامش خیال دست می یابند. در همین راستا بزرگان ادب، هنر و هم چنین مذهب، الهی نامه های بسیاری را به رشته ی تحریر در آورده و این تالیفات را جهت بهره مندی هر چه بیش تر افراد، در دسترس عموم قرار داده اند. کتاب حاضر نیز از جمله ی این الهی نامه ها است که جناب حسن زاده آملی کلیه ی مطالب آن را با بهره گیری از ذوق، قریحه و زبان سرشار از احساس خویش نگاشته و با ابراز جملات بسیار زیبا و لطیف، به راز و نیاز و مناجات با پروردگار خویش پرداخته و اثری آن چنان تاثیرگذار آفریده که به راحتی با خواننده ارتباط عمیق و نزدیکی برقرار کرده و در نتیجه، لذتی بی نهایت را برای او به ارمغان می آورد.
برشی از متن کتاب
الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده! الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر. الهی، «یا من یعفو عن الکثیر و یعطی الکثیر بالقلیل»، از زحمت کثرتم وا رهان و رحمت و حدتم ده! الهی، سالیانی می پنداشتم که ما حافظ دین توایم، «استغفرک اللهم!» در این لیلۀ الرغائب 1390 ه. ق. فهمیدم که دین تو حافظ ماست، «الحمدک اللهم!» الهی، چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است. الهی، ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای، و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای. الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نور السموات و الارض، انعمت فزد!» الهی، شان این کلمه ی کوچک که به این علو و عظت است پس «یا علی یا عظیم»، شان متکلم این همه کلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود؟ الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم! الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم. الهی، چگونه گویم نشناختمت که شناختمت، و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت. الهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خسته ام؛ راه بسیار می روم و مسافتی نمی پیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهایی ام ندهی! الهی، خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مد است؛ «یا باسط» و «یا قابض» قبضم کن! الهی، دست با ادب دراز است و پای بی ادب؛ «یا باسط الیدین بالرحمۀ، خذ بیدی!» الهی، بسیار کسانی دعوی بندگی کرده اند و دم از ترک دنیا زده اند، تا دنیا بدیشان روی آورد، جز وی همه را پشت پا زده اند. این بنده در معرض امتحان در نیامده شرم سار است، به حق خودت « ثبت قلبی علی دینک!» الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه های سخت در پیش است و رهزن های بسیار در کمین و بار گران بر دوش. یا هادی، «اهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین اعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین!» الهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام، از انس و جان شرمنده ام، حتی از روی شیطان شرمنده ام، که همه در کار خود استوارند و این سست عهد، ناپایدار. الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر! الهی، عافبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد؟ الهی، عارفان گویند «عرفنی نفسک» این جاهل گوید «عرفنی نفسی» الهی، اهل ادب گویند به صدرم تصرفی بفرما، این بی ادب گوید بر بطنم تصرفی نه! الهی، در راهم، اگر درباره ام گویی «لم نجد له عزما» چه کنم؟ الهی، آزمودم، تا شکم دایر است، دل بایر است. «یا من یحیی الارض المیتۀ» دل دایرم ده! الهی، همه گویند خدا کو، حسن گوید جز خدا کو. الهی، همه از تو دعا خواهند و حسن از تو درد. الهی، آن خواهم که هیچ نخواهم. الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این که دادی نمی رسد «فلک الحمد!» الهی، ما را یارای دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون نیم؟! الهی،...
نویسنده: آیة الله حسن زاده آملی انتشارات: بوستان کتاب
نظرات کاربران درباره کتاب الهی نامه - حسن زاده آملی
دیدگاه کاربران