کتاب هر قاصدکی یک پیامبر است

معرفی کتاب هر قاصدکی یک پیامبر است 

هر قاصدکی یک پیامبر است از مجموعه سه جلدی چراغ های رابطه است. این مجموعه عرفانی و عاشقانه شامل 12 داستان کوتاه می باشد. نویسنده در این مجموعه با دیدی متفاوت به تمام طبیعت،  گل، آسمان، قاصدک و حقایق زندگی نگریسته است و بسیاری از موضوعاتی که همه ما به آنها بی توجه هستیم مانندعشق، دوست داشتن، ارزش و خداوند را یاد آوری می کند.

نویسنده با لحن صمیمی وشیرین و عمیق با مخاطب ارتباط برقرار می کند. هدف نویسنده ایجاد ارتباط بین خواننده وخداوند است. وی می خواهد نسل جوان را با خداوند و زیبایی های زندگی، مفاهیم معنوی و انسانی آشنا کند. این کتاب شامل نقاشی ها و تصویر گری های زیبا و دلنشین می باشد که با مفهوم داستان ارتباط دارد و به زیبایی داستان می افزاید.

فهرست مطالب: 1- هر قاصدکی یک پیامبر است، 2- وای اگر پرنده ای را بیازاری، 3- روی ماه و لای ستاره ها، 4- آن که عاشق است دعا می کند، 5- هر شاخه سوالی و هر برگ سوالی، 6- دانه می کارم تا صبوری بیا موزم، 7- دانه ای که سپیدار بود، 8- قصه ای به زیبایی نان، 9- درخت اسم خدا را زمزمه می کرد، 10- عکس خدا در اشک عاشق است، 11- یلدا نام یک فرشته است، 12- ما همه آفتا بگردانیم.

برشی از متن کتاب هر قاصدکی یک پیامبر است 

برصندلی چوبی نشسته بود و ژاکتی پشمی به تن داشت و چای می نوشید؛ بی خیال. فنجان چای اما از خاطره پر بود وانگار حکایت می کرد از مزرعه ی چای و دختر چایکار و حکایت می کرد از لبخندش که چه نمکین بود و چشم هایش که چه برقی می زد و دست هایش که چه خسته بود و دامنش که چقدر گل داشت. چای، خوش طعم بود.

پس حتما آن دختر چایکار عاشق بوده وآن که عاشق است، دلشوره دارد و آن که دلشوره دارد، دعا می کند و آن  که دعا می کند حتما خدایی دارد. پس دختر چایکار خدایی داشت. ژاکت پشمی گرم بود واو از گرمای ژاکت تا گرمای آغل رفت وتا گوسفندان وتا آن کوه بلند و آن روستای دور و آن چوپان که هر کرگ و میش  و هر خروس خوان راهی می شد. و تنها بود و چشم می دوخت به دور دست ها و نی میزد و سوز دل داشت.

و آن که سوز دل دارد و نی می زند و چشم می دوزد و تنهاست، حتما عاشق است و آن که عاشق است، دعا می کند و آن که دعا می کند حتما خدایی دارد. پس چوپان خدایی داشت. دست بر دسته ی صندلی اش گذاشت. دست بر حافظه چوب و چوب، نجار رابه یاد آورد و نجار درخت را ودرخت دهقان را و دهقان همان بود که سال های سال نهال کوچک را آب داد و کود داد و هرس کرد و پیوند زد.

ودل به هر جوانه بست و دل به هر برگ کوچک. و آن که می کارد و دل می بندد و پیوند می زند، امیدوار است و آن که امید دارد،حتما عاشق است و آن که عاشق است،دعا می کند و آن که دعا می کند حتما خدایی دارد. پس دهقان خدایی داشت. (صفحه 15 و 16)

فهرست کتاب هر قاصدکی یک پیامبر است 

• هر قاصدکی یک پیامبر است
• وای اگر پرنده ای را بیازاری
• روی ماه ولای ستاره ها
• آن که عاشق است، دعا می کند
• هر شاخه سؤالی و هر برگ سؤالی
• دانه می کارم تا صبوری بیاموزم
• دانه ای که سپیدار بود
• قصه ای به زیبایی نان
• درخت اسم خدا را زمزمه می کرد
• عکس خدا را در اشک عاشق است
• یلدا، نام یک فرشته است
• ما همه آفتابگردانیم

نویسنده: عرفان نظرآهاری تصویرگر: سیروس آقاخانی انتشارات: افق