کتاب روایت دل | فاطمه فیضی
25,000 تومان
نام کوچه درست بود وارد که شد، پلاک ها را نگاه کرد تا انتهای کوچه باید می رفت. دلش شور می زد و می ترسید نتواند حرف بزند تنها چیزی که در آن لحظه به خاطر داشت و امیدوارش می کرد حرف شفیعی بود که گفته بود: وقتی حرف می زنی فکر کن بیشتر از همه میدونی.
حداقل در آن لحظات این احساس را داشت او می توانست احساس هاشم زمانی و علاقه اش را درک کند حتی زن بودن منیره باعث می شد تمایلات یک زن را به زندگ بشناسد و ارزیابی کند او با احساس کودکانه آرزو هم آشنا بود. یتیمی را خودش تجربه کرده بود پس می توانست حرف بزند مقابل خانه که رسید کمی توقف کرد خانه ای دویست متری به نظر می رسید. نیم نگاهی به سر و وضع خانه انداخت در مقابل خانه آن ها مثل کاخ بود. (گزیده ای از متن)
نظرات کاربران درباره کتاب شاید فردا - فاطمه حاجی بنده
دیدگاه کاربران