درباره کتاب لو 30 یا
کتاب "لو30یا" رمانی با محتوای داستان های ماوارألطبیعه و بسیار مهیج می باشد که ادامه دهنده ی "کتاب هفت جن" بوده و روایت هایی پرکشش و خواندنی را شرح می دهد. "پری"، "انسان"، "جن" و "فرشته"، چهار شخصیت داستان آن هستند که نویسنده در طی پنج فصل، حکایت هایی جذاب را در رابطه با این اشخاص ارائه نموده و جهان را با نگرش و زاویه ی دید هر یک از آن ها توصیف می کند. در فصل اول، راوی قصه، "تریشا"، یک پری می باشد که داستان زندگی خود و خواهرش، "مریشا" را بیان می نماید.
آن ها در کنار یک دیگر و در سرزمین پریان روزگار می گذرانند. ماجرا از جایی آغاز می گردد که مریشا، قانون پریان را زیر پا گذاشته و آن را نقض می کند. بر اساس این قانون، هیچ پری ای حق ندارد سرزمین مادری را ترک نموده و از آن جا خارج شود و در صورتی که مرتکب این عمل گردد، مجازاتش مرگ بوده و مرتد و خائن محسوب می گردد. پس از خروج مریشا، تریشا نیز ضمن آگاهی از قانون مذکور، همانند خواهرش، از آن جا فرار کرده و راهی سفری پر فراز و نشیب گشته و با حقایق و ماجراهایی غیر قابل تصور و باورنکردنی رو به رو می گردد.
برشی از متن کتاب لو 30 یا
ما خواهران دریا بودیم؛ مریشا و تریشا. ملکه میگفت نام ما را پادشاه آگراداتس انتخاب کرده؛ مریشا یعنی جنگجو و تریشا یعنی جادوگر. ما دو پری، تنها امید سرزمین پریان بودیم تا آن که مریشا قانون را نقض کرد. بله، در سرزمین پریان قانونی وجود دارد که بر سنگ پاره های کوه بنفش حکاکی شده، قانونی که می گوید هر کس بخواهد سرزمین پریان را ترک کند، به راستی از آیین نیاکان خود برگشته و مرتد و لعنتی است؛ او مستحق مرگ است، نابودش کنید یا کوه بنفش او را خواهد کشت.
این کتیبه دقیقا بر قله ی کوه بنفش حکاکی شده تا پریان هر روز آن را ببینند، اما من هم بالاخره مثل مریشا از آن ها سرپیچی کردم و بدون آن که از دروازه ی تاروت بگذرم، سرزمین پریان را ترک کردم و از آن وقت تا به حال، چیزهایی دیده ام که هرگز نه تا پیش از این فکرس را می کردم و نه حتی در آگهی های کوه بنفش تصویری از آن وجود داشت. از لحظه ای که در راهروهای تو در توی معبد آب قدذم گذاشتم و میان دالان های به هم پیوسته ی آن بال گشودم، دقیقا از همان لحظه، فهمیدم زندگی هر کسی فراتر از چیزی است که در ذهن خود تصور می کند، فقط باید شهامت آن را داشته باشی که به سمت اینده بروی و از تغییری که سر راهت قرار گرفته و چیزی از آن نمی دانی، ابدا نترسی. من بعد از خواهرم، دومین پری ای بودم که از تغییر نترسیدم.
قانون را شکستم و رفتم به سمت راهی که خودم آن را برگزیدم. سرزمین پریان را ترک کردم و پا به زمین گذاشتم. باورت نمی شود اگر بگویم اولین شگفتی مسیر جدید، دیدن نور بود. بله، من موفق شدم خورشید مصور در کتاب لوثیا را همین جا روی زمین ببینم. می دانی دیدن خورشید برای یک پری خیلی مهم است! اصلا تا خورشید را ندیده بودم باورم نمی شد چنین حجم عظیمی از آتسش و نور، از سمت شرق طلوع کند و روشنایی اش را به چشمانم بتاباند به ناگاه نیروی حیات و زندگی همه جا را فرا گرفت و به یک باره مثلث بنفش میان دو ابرویم چنان به رنگ طلایی درآمد که تمام پوست بدنم سفید شد.
خرید کتاب لو 30 یا
کتاب لو 30 یا نوشته امید کوره چی توسط انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است. برای خرید به سایت کتابانه مراجعه نمایید.
نظرات کاربران درباره کتاب لو 30 یا
دیدگاه کاربران