درباره کتاب رعنا
11 شب 1341/1/13
امروز برای سیزده به در به همراه فامیل و چند تن از آشنایان به ویلای یکی از دوستان عمو فریدون – عموی بزرگم – به ویلای او واقع در جاجرود رفتیم!
مکان بسیار خوش آب و هوایی بود و پدر تصمیم گرفت ویلایی در آن جا بخرد.
شیدا با هیجان بیشتری خط ها را می خواند... گویا رعنا را در نزدیکی خود حس می کرد.
عمه مه لقا برای هزارمین بار مسئلۀ خواستگاری را پیش کشید.
من و پدر در گوشه ای از آن باغ بسیار بزرگ بین چند درخت بر روی صندلی های چوبی زیبایی نشسته بودیم که عمه مه لقا نزدمان آمد و مسئله را بازگو کرد. من هم مثل همیشه سرخ شدم و چیزی نگفتم و سعی کردم فکرم را متمرکز سفر فردایمان کنم ولی نشد...
(گزیده ای از متن)
نویسنده: نفیسه نظری (صبا) انتشارات: علی
نظرات کاربران درباره کتاب رعنا | نفیسه نظری
دیدگاه کاربران