دربارهی کتاب رکوئیم برای یک راهبه اثر آلبر کامو
کتاب رکوئیم برای یک راهبه نوشتهی آلبر کامو نمایشنامهای رمانگونه دربارهی واقعهی پیش آمده در شهر جفرسون میباشد. شخصیتهای داستان، "گوان استیونز"، مردی مرفه و ثروتمند، "گاوین استیونز"، وکیل و برادر گوان، "تمپل دریک"، همسر گوان و زنی زیبارو و همچنین "نانسی مانیگو"، خدمتکار سیاه پوست و دایهی فرزندان خانوادهی استیونز است.
قضیه از این قرار می باشد که روزی گوان خانه را ترک کرده و عازم سفر می شود و دقیقا در همین روز، نانسی یکی از فرزندان او را خفه کرده و به قتل می رساند. صحنهی نمایش نیز از لحظهی دادگاهی او و اعلام نتیجه و رای قاضی آغاز می گردد.
دادگاه نانسی را به اعدام محکوم کرده و خودش نیز با کمال آرامش و با اعتراف به گناه کار بودنش، این رای را می پذیرد. اما در سویی دیگر نیز، گوان که در واقع عموی مقتول است به دفاع از قاتل برادر زادهاش پرداخته و سعی بر این دارد تا زن را تبرئه کرده و از اعدام نجات ندهد و با اصرارهای فراوان از تمپل می خواهد که با بازگو کردن رازهای ناگفته وی را از مرگ حتمی رهایی بخشد. ماجرای داستان از همان ابتدای کتاب به حدی جذاب و پرکشش است که به راحتی خواننده را جذب قصهی خویش می نماید.
بخشی از کتاب رکوئیم برای یک راهبه
پردهی اول
تابلوی اول
مکان: دادگاه؛ سیزدهم نوامبر؛ پنج و سی دقیقهی بعدازظهر. پرده افتاده است. چراغی به تدریج روشن می شود.
صدای یک مرد: (پشت پرده) متهم، بایستید!
هم زمان با بالارفتن پرده، متهم در جایگاه مخصوص خود می ایستد و بخشی از دادگاه آشکار می شود. دادگاه، سمت چپ و بالای صحنه قرار دارد. سمت راست و قسمت پایین صحنه در تاریکی فرو رفته است. پس، آن بخش از دکور که دیده می شود به وسیلهی روشنایی نورافکنها محدود شده است و نسبت به دیگر نقاط صحنه در سطحی بالاتر قرار دارد. به این ترتیب تماشاگران تنها بخشی از صحن دادگاه را می بینند: جایگاه قاضی، خود قاضی، ماموران اجرایی، وکلای طرفین دعوا و هیئت منصفه. وکیل مدافع، حدودا چهل ساله است و «گاوین استیونز» نام دارد.
متهم ایستاده است. زنی است سیاه پوست، تقریبا سی ساله - به این معنا که می تواند هر سنی بین بیست تا چهل سال داشته باشد - با چهره ای آرام، نفوذناپذیر و تقریبا رویایی. به نظر، بلندبالا می رسد. نیازی به کمک ندارد. همهی نگاهها به سوی او چرخیده است. اما او به کسی نگاه نمی کند. چشمانش را بالا گرفته و به نقطه ای در دوردست، در انتهای دیگر صحن دادگاه خیره شده است. گویی تنهاست. سکوتی مرگبار بر سالن حکم فرماست. همه به او خیره شدهاند.
قاضی: یادآوری می کنم که دادگاه پس از اعلام رای، حق صحبت کردن به شما نمی دهد. منم اجازه ی هیچ اعتراضی را نمی دهم. پس اگر حرفی برای گفتن دارید، همین حالا بگویید. (نانسی، همان بازی) آقای استیونز، ممکنه خواهش کنم مطلبی رو که الان گفتم برای موکلتون تکرار کنین. مایلم این کار با دقت انجام بدین. چون موکل شما از شروع محاکمه، با پاسخ هایی مبنی بر گناه کار بودن خود، در روند این پرونده ایجاد اخلال کرده، درحالی که شما ادعا می کردین اون بی گناهه. گویا شما موفق به تفهیم پاسخ های مناسب به اون نشدین. مایلم شما حرفاتون بهتر به ایشون تفهیم کنین و ایشون بعد از اعلام حکم، رفتار مناسبی داشته باشن.
استیونز: نانسی، دادگاه به تو اعلام کرد که بعد از ابلاغ رای هیچ چیز نباید بگی. نباید حرفی بزنی، به هیچ وجه. اگه حرفی برای گفتن داری، همین حالا باید بگی. (نانسی، همان بازی) یادت باشه نانسی، دادگاه قوانین خودش داره. من می دونم تو چرا پاسخ دادی «گناه کارم»، درحالی که من بارها و بارها تکرار کردم که در جواب باید بگی «بی گناهم». من می دونم چرا این کار کردی. اما حالا، محاکمه تموم شده. تا چند لحظه ی دیگه، توی زندان، فکرت به کار میندازی و چیزی رو که می خوای می گی. تموم اون چیزی که تو دلت هست. چیزی که من ازش باخبرم و درکش می کنم. اما این جا، بعد از اعلام رای، باید ساکت باشی. اگه می خوای حرفی بزنی، همین الان این کار بکن. فهمیدی؟
نانسی او را نگاه می کند و ساکت می ماند.
قاضی: (با بی صبری) فهمید؟
استیونز: اون قدر فهمید که یک روح رنج دیده و آروم بتونه ضربه ای رو که بهش وارد شده بفهمه. عالی جناب!
قاضی: پس رای رو اعلام می کنم. نظر به این که شما، نانسی مانیگو، در روز سیزدهم سپتامبر، به عمد و با نقشهی قبلی، فرزند خردسال خانم و آقای گوان استیونز را در شهر جفرسون به قتل رسانده اید، رای این دادگاه بر آن است که شما به زندان ایالتی منتقل شده و آن جا، در روز سیزدهم مارس، به دار آویخته شوید. باشد که پروردگار روح شما را قرین رحمت فرماید...
کتاب رکوئیم برای یک راهبه اثر آلبر کامو با ترجمهی کباسا ناظران توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آلبر کامو
- مترجم: کیاسا ناظران
- انتشارات: قطره
نظرات کاربران درباره کتاب رکوئیم برای یک راهبه | آلبر کامو
دیدگاه کاربران