کتاب زندگی با عشق چه زیباست

درباره کتاب زندگی با عشق چه زیباست

"زندگی با عشق چه زیباست" کتابی مفید و ارزشمند در زمینه ی خود سازی و برقراری روابط صحیح و هدفمند میان افراد جامعه می باشد. نویسنده با بهره گیری از هوش و علم سرشار خویش در رابطه با مسائل مذکور، مطالب بسیار مهم و گیرایی را تدوین نموده و آن را در اختیار مخاطب قرار می دهد. وی همواره ابراز می کند که عشق یکی از برجسته ترین و تاثیرگذارترین مولفه های موجود در زندگی است که به توجه و تامل فراوانی نیاز دارد و هم چنین، همه ی افراد باید بدانند که عشق ورزیدن لازمه ی یک زندگی آرام و موفق می باشد.

به طور کلی می توان گفت، هنگامی که قلب ها از هر گونه کینه توزی ها و دشمن گرایی ها پاک گردد و عشق و دوست داشتن جایگزین آن ها شود، زندگی رنگ و بویی تازه به خود گرفته و بعد متفاوتی را از خود برای انسان به نمایش می گذارد. "بوسکالیا" با بیان نکات و جملات کلیدی و مثال هایی گیرا ذهن، قلب و روح خواننده را تسخیر خویش کرده و در نتیجه، او را با حقایق و صحت نظرات و عقایدش متقاعد و همراه می کند. عقایدی که صد در صد کارساز و پر نفوذ هستند و مخاطب را در مسیری سهل و هموار از زندگی قرار می دهند.

برشی از متن کتاب زندگی با عشق چه زیباست

جایی که زندگی هست امید هست زندگی بالاترین موهبتی است که به ما ارزانی شده و همان طور که ضرب المثل قدیمی می گوید « جایی که زندگی هست امید هست» و چنان چه ما همت قبول و انتخاب زندگی را پیدا کنیم دیگر زندگی کردن آن قدر برایمان مشکل نخواهد بود. مع هذا کسان زیادی هستند که به جای زندگی رنج را بر می گزینند. چنی پیش یکی از دانشجویانم به دانشگاه آمد. او واقعا مایوس و نا امید بود. به من گفت: «از شما و عقایدتان در زندگی بیزارم شما از من می خواهید زندگی را انتخاب کنم، لعنت به این زندگی که من بخواهم انتخابش کنم. این در حقیقت زندگی است که مرا انتخاب کرده، من از کسی نخواستم مرا به دنیا بیاورد. آمدن من به خواست دیگری بوده است و حالا اگر نخواهم این زندگی را که جبرا به من تحمیل شده قبول کنم دیگر چه لزومی دارد مسئولیت انتخاب آن را بپذیرم. هر ساله هزاران نفر به بیمارستان های روانی می روند و زندگی خود را به دست دکترها و درمان گرها می سپارند.

عده ای دیگر به جای این که از این موهبت عظیم استفاده کنند و به طور کامل آن را تحقق ببخشند، عنان و اختیار خود را به دیگری می سپارند و یک عمر در اسارت و بردگی به سر می برند مثل این که بگویند: «تو به جای من زندگی کن.» نمی دانم شما از این روند وحشتناک آگاه هستید یا نه لیکن یکی از پدیده های رو به افزایش عوارض ناشی از تنبیه سخت بدنی کودکان است، مواردی که پدر و مادر آن چنان بچه ی خود را تنبیه کرده اند که آسیب جبران ناپذیری به او وارد امده. چندی پیش پدری چشم کودکش را از کاسه در آورده بود. واقعا انسان چیزهایی می شنود که به سختی می تواند باور کند. مرض دیگری که جدیدا فزونی یافته زدن پیرمردان و پیر زنان است. چیزی که واقعا در فهم نمی گنجد.

آخر چگونه می توان چنین واقعیت دردناکی را پذیرفت که فرزندی پدر و مادر پیر خود را کتک بزند. در مصاحبه ای که اخیرا با هزاران نفر از افراد بالای شصت و پنج سال شد، فقط 20 درصد آن ها از زندگی اظهار رضایت کرده بودند. بقیه خود را بازنده به شمار می آورند. آیا این راهی است که ما به سوی آن کشانده شده ایم! آیا نقطه ی اوج زندگی این است؟، یعنی به مرحله ای در زندگی رسیدن که انسان احساس کند در انتها بازنده است. بسیاری از مردم عادت دارند همیشه درباره ی چیزهای منفی مانند مرگ، نومیدی و بد بختی صحبت کنند. اگر به دنبال یاس و حرمان می گردیدبه هر کجا نظر بیندازید مظاهر آن را آشکارا می بینید. روزنامه ها، تلویزیون و سایر وسایل ارتباط جمعی، ولی شما راه دیگری هم دارید و می توانید به جای غم شادی را انتخاب کنید و بگویید زندگی زیباست، دل پسند است و این شادی را جشن بگیرید. آیا تاکنون به ذهنتان رسیده که کتاب لغت را باز کنید و معنی زندگی را پیدا کنید؟ من کلماتی را که پیدا کرده ام برایتان می خوانم که ببینید چقدر پر ارزش و ارزنده است...

فهرست

مقدمه ی زنده یاد دکتر ابراهیم خواجه نوری مقدمه ی مترجم پیش گفتار - نویسنده مقدمه - بتی لو کراتویل عشق تعدیل کننده ی رفتارهای نا به هنجار بازگشت به خود بازگشت به خود واقعی روشنایی را در درون خود جستجو کنید آن چه اصل است از دیده پنهان است ساختن پلی میان حال و آینده امیدهای فردا در جستجوی یک رنگی جایی که زندگی هست امید هست چگونه باید زیست از عشق سخن بگوییم فواید اتحاد و یک رنگی باورهای خود مخرب و خود آزار

• نویسنده: لئو بوسکالیا
• مترجم: توراندخت تمدن (مالکی)
• انتشارات: دایره