loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب لقب من: هیولا (مجموعه ترس و لرز)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب لقب من: هیولا (مجموعه ترس و لرز)

کتاب لقب من: هیولا از مجموعه‌ی ترس و لرز، اثر آر. ال. استاین با ترجمه‌ی شهره نورصالحی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است. کتاب "لقب من: هیولا" داستانی تخیلی در ژانر وحشت و ویژه‌ی نوجوانان است. "دیزی"، "مایکل" و "دوین" سه دوست و همکلاسی هستند که تصمیم می‌گیرند معلم تاریخشان "خانم هاردستی" را اذیت کنند. خانم هاردستی که زنی سختگیر و بسیار خرافاتی است یکبار برای تنبیه این سه دوست را وادار کرده بود در میان انبوهی از زباله و شیرابه‌های آن‌ها به دنبال مواد بازیافتنی برگردند.

بچه ها هم که به خوبی از عقاید خرافاتی معلمشان باخبر هستند روزی که جلسه اولیا و مربیان در مدرسه شان در حال برگزاری بود به خانه ی خانم هاردستی می روند و تصمیم می گیرند گربه ای را که با خود آورده اند آن جا پنهان کنند. آن ها ابتدا به زیر زمین می روند اما صداهای عجیبی که در آن جا می شنوند باعث می شود به شدت بترسند و با عجله زیر زمین را ترک کنند و تصمیم می گیرند اتاق زیر شیروانی را برای پنهان کردن گربه در نظر بگیرند و لحظه ای که پا به آن اتاق می گذارند با تخم بزرگی مواجه می شوند که هر سه نفرشان را حیرت زده می کند.

معلمشان همیشه در کلاس از هیولاها و موجودات خوف انگیز صحبت می کرد اما بچه ها نمی توانستند تصور کنند که خانم هاردستی از یک تخم بزرگ در خانه اش نگه داری می کند. زمانی که بچه ها هنوز در اتاق زیر شیروانی هستند خانم معلم به خانه اش برمی گردد و پس از تعویض لباس هایش به اتاق زیر شیروانی می رود و در نهایت تعجب بچه ها، از تخم بالا رفته و بر روی آن می نشیند مانند مادری که از جوجه ی درون تخم اش نگه داری می کند.

سه دوست که پشت کاناپه ای پنهان شده اند پس از گذشت چند ساعت و به خواب رفتن خانم هاردستی بر روی تخم از آن خانه فرار می کنند، اما دوین دوست دارد تا پرده از راز خانم هاردستی بردارد و تصمیم می گیرد دوباره به آن جا برود و موجود درون تخم را ببیند و... .

"ترس و لرز" نام مجموعه ای است که تمام جلدهای آن در ژانر وحشت نوشته شده اند و در هر جلد برای قهرمانان داستان ها که تمام آن ها دختران و پسران نوجوان می باشند حوادث وحشتناکی رخ می دهد و ماجراهایی عجیب به وقوع می رسد. در انتهای برخی جلدها بلیطی به شخصیت اصلی کتاب داده می شود که خود را به پارک وحشت برساند و در آن جا با چند نوجوان دیگر که همانند خودشان به آن مکان عجیب دعوت شده اند مواجه می شود و اتفاقات دیگری برایشان رقم می خورد.

بخشی از کتاب لقب من: هیولا (مجموعه ترس و لرز)

پدر زد زیر خنده و اشک پیاز از صورتش سرازیر شد. مادر هم خندید.

نفس زنان، روی پاهایی که می لرزیدند، جلو پدر و مادرم ایستاده بودم، دندان هایم را روی هم فشار می دادم و خندیدنشان را تماشا می کردم. مرا دست انداخته بودند.

بالاخره مادر گفت: «مایکل، ما می دونیم که تواز معلمت خوشت نمی آد. من هم قبول دارم که یک کمی ... با بقیه فرق داره ...»

پدر حرف مادر را قطع کرد و گفت: «ولی هیچ فایده ای نداره که این داستان های احمقانه رو درباره اش بسازی.»

مادر قاشق چوبی را که دستش بود، آهسته زد به سر من و گفت: «تخیل تو خیلی قویه.»

پدر هم گفت: «اصلا چرا نمی شینی جلو کامپیوترت و این داستان رو نمی نویسی؟ شاید در آینده نویسنده داستان های علمی - تخیلی بشی.»

«اَه ه ه ه.» با عصبانیت سرشان داد زدم: «این که می گم داستان علمی - تخیلی نیست، واقعیه.»

حس می کردم الان است که منفجر بشوم. چیزی نمانده بود قاشق چوبی را از دست مادر بگیرم و از پنجره پرت کنم بیرون. اما به موقع جلو خودم را گرفتم. فقط دست هایم را مشت کردم و با عصبانیت از آشپزخانه زدم بیرون.

فکر کردم وقتی آن هیولاهای نفرت انگیز و خانم هار و فرمانده اش اختیار دنیا را دستشان بگیرند، دیگر آن خانم و آقا خنده شان نمی گیرد ... مگر نه؟

گرپ و گرپ از راهرو گذشتم، رفتم تو اتاقم و در را پشت سرم محکم به هم کوبیدم. کوله پشتی ام را انداختم روی تخت و مثل شیر تو قفس، شروع کردم تو اتاق بالا و پایین رفتن و فکر کردن.

کی ممکنه حرفم رو باور کنه؟ دیزی و دوین باور می کنند؟

شاید ولی چه فایده؟ اونها که کاری از دستشون بر نمی آد.

من به کسی احتیاج داشتم که بتواند جلو خانم هاردستی را بگیرد. آقای وانگ؟ شاید، پلیس؟ شاید. «یگان ارتشی» محل خدمت پسر عمویم برد؟ شاید.

اما  هیچ کدوم از اینها حرفم رو باور نمی کنند

می دانستم هیچ کس حرفم را باور نمی کند، مگراین که مدرک داشته باشم. یکمرتبه یاد چیزی افتادم و پیشانی ام را کوبیدم به دیوار: من که موبایل همراهم بود، چرا عکس نگرفتم؟

فهمیدم چه کار باید بکنم. باید برمی گشتم به خانه خانم هاردستی و چند تا عکس خوب و واضح از هیولاها می گرفتم. آن وقت احتمال داشت مردم حرفم را باور کنند.

پشتم از این فکر لرزید.

چاره ای نداشتم. من تنها آدم دنیا بودم که از نقشه خانم هار خبر داشت و باید جلوش را می گرفتم.

نشستم جلو کامپیوترم و به دیزی و دوین پیغام دادم که برای یک کار مهم و اضطراری با من به خانه خانم هاردستی بیایند. جواب هر دو منفی بود.

دوین نوشت: «به نظر نقشه بدی می آد. من که محاله دوباره تو اون خیابون پا بذارم.»

دیزی نوشت: «شرمنده. به تخم های غول آسا حساسیت دارم.»

فکر کردم، خیلی خب، خیلی خب، باید خودم تنهایی ترتیبش را بدهم. به خودم گفتم: «از عهده اش بر می آم. بیخودی که بهم نمی گن مانستر.»...


نویسنده


درباره‌ی آر. ال. استاین

" آر. ال. استاین "،" رابرت لارنس استاین" نویسنده ی معروف آمریکایی در سال 1943 در شهر " کلموبوس" در ایالت اوهایو به دنیا آمد. نویسندگی را از نه سالگی، با نوشتن لطیفه و داستانهای فکاهی برای همکلاسیهایش آغاز کرد. اولین کتاب او «راه و رسم مسخرگی و خنداندن دیگران» نام داشت. استاین ادبیات ترسناک را در سال 1986، با کتاب «وعده ملاقات با یک غریبه» که در مجموعه خیابان وحشت بود و در سال 1989 به چاپ رسید، شروع کرد. او در سال 1992 مجموعه ترس و لرز «goosebumps» را نوشت. حدود 120 عنوان از کتاب های این مجموعه به 32 زبان زنده ی دنیا ترجمه شده، میلیون ها نسخه از آن ها در آمریکا به فروش رفته و برای سه سال متوالی عنوان پرفروش ترین نویسنده ی آمریکایی را برای این نویسنده به همراه داشته است. او بارها تصمیم گرفت نوشتن این مجموعه را متوقف کند، اما هر بار نوجوانان از تو تقاضا کردند تا به نوشتن ادامه دهد.

  • پارک وحشت 7
  • نویسنده: آر. ال. استاین
  • مترجم: شهره نورصالحی
  • انتشارات: پیدایش


آر. ال. استاین

درباره آر. ال. استاین نویسنده کتاب کتاب لقب من: هیولا (مجموعه ترس و لرز)

رابرت لارنس استاین ملقب R.L. Stine، نویسنده پرفروش کتاب کودکان در 8 اکتبر 1943 واقع در «ایالت اوهایو» متولد شد. تمام مخاطبان کتاب، این نویسنده مشهور را با رمان کودک و نوجوان، آن هم از نوع دلهره‌آورش، می‌شناسند؛ البته می‌توان چند آثار نیز برای بزرگسالان در میان نوشته‌های او مشاهده کرد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب لقب من: هیولا (مجموعه ترس و لرز)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب لقب من: هیولا (مجموعه ترس و لرز)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل