کتاب سگ های آبی (آدم کوتوله ها در سرزمین چوبی 4)

کتاب سگ‌های آبی، آدم کوتوله ها در سرزمین چوبی 4 ترجمه ی تهمینه کرمانی توسط انتشارات پیام مشرق به چاپ رسیده است.

خشکسالی سرزمین کوتوله ها را تهدید می کند، به همین دلیل آنها باید به دنبال راه چاره ای باشند تا بتوانند آب کافی برای خود ذخیره کنند. پس از کلی بحث و گفت و گو آنها به این نتیجه می رسند که یک سدِ آبی، برای دهکده ی خود بسازند تا بدین طریق آب باران در پشت آن ذخیره شود. همه ی کوتوله ها دست به دست هم می دهند و کمک می کنند تا این سد ساخته شود. خوش بختانه پس از کلی تلاش، قبل از شروع بارش باران کار ساخت و ساز به پایان می رسد. هوا ابری می شود و باران شروع به باریدن می کند؛ با گذشت زمان بر شدت بارش ها افزوده می شود تا جایی که سیل راه می افتد، سد شکسته می شود و تمام زحمات آنها به هدر می رود. کوتوله ها غمگین و ناراحت به سمت دهکده باز می گردند. در طول مسیر بازگشت، گروهی از سگ  های آبی که در حال رفتن به خانه ی جدیدشان هستند؛ آنها را با چهره ای غمگین می بینند و دلیل ناراحتی شان را می پرسند. سگ های آبی که در ساختن سد، بسیار ماهر هستند پس از پی بردن به ماجرا تصمیم می گیرند به کوتوله ها کمک کنند. آیا این بار آنها موفق به انجام این کار خواهند شد؟

سگ های آبی جلد چهارم از مجموعه ای با عنوان آدم کوتوله ها در سرزمین چوبی می باشد که در هر قسمت از آن اتفاقات جالب و آموزنده ای برای اهالی آن جا رخ می دهد. آنها نسبت به انسان های معمولی بسیار کوتاه قد هستند و به همین علت آدم کوتوله خطاب می شوند. ساکنان این سرزمین سعی می کنند در کنار هم و با کمک یکدیگر، مشکلاتی را که با آن رو به رو می شوند، از میان بردارند. زبان ساده، جملات کوتاه، صفحات مصور با رنگ آمیزی شاد و استفاده از برچسب های رنگی که کودک باید طبق شماره گذاری های انجام شده در متن قصه، آنها را سر جای خود بچسباند، از جمله جذابیت های این مجموعه برای کودکان است. مترسک، عقاب سپاس گذار، شاگردهای بازیگوش، عناوین جلدهای دیگر آن می باشد که به چاپ رسیده اند.

 

برشی از متن کتاب

در سرزمین آدم کوتوله ها خشکسالی شده بود و همه غمگین بودند، چون هیچ آبی در اطراف محل زندگی آنها پیدا نمی‌شد. آنها مجبور بودند که یک جوری برای خودشان آب ذخیره کنند و برای این کار، فقط می توانستند از این سر تا آن سر رودخانه را سد بزنند. تمام مردم روستا به کمک حیوان های مهربان جنگل، ساختن سد را شروع کردند. آدم کوتوله ها با کمک هم، به وسیله چوب درخت ها و خاک جنگل، سدی روی رودخانه ساختند. قبل از این که بارش باران شروع شود کار آنها تمام شده بود. آدم کوتوله ها امیدوار بودند باران به قدری ببارد که آب زیادی پشت سد ذخیره شود. باران شروع به باریدن کرد. به قدری بارش باران شدید بود که همه چیز را شست و از بین برد، اما خوشبختانه هیچ کدام از آدم کوتوله ها آسیبی ندیدند. آنها غمگین و ناراحت به روستای محل زندگی شان بازگشتند تا دوباره برای ساختن سد فکری بکنند. آدم کوتوله ها در راه بازگشت به روستا، خانواده ای از سگ‌های آبی را دیدند که به خانه جدیدشان می‌رفتند. سگ‌های آبی در ساختن سد خیلی ماهر بودند و وقتی علت ناراحتی آدم کوتوله ها را متوجه شدند گفتند: خوشحال می شویم، اگر بتوانیم به شما در ساختن یک سد دیگر کمک کنیم. سگ های آبی خیلی زود کار ساخت سد جدید را شروع کردند. آنها تصمیم داشتند یک سطح بسیار محکم بسازند، تا سیل و طوفان دیگر، نتواند آن را خراب کند. سگ های آبی درخت های زیادی را برای ساختن سد قطع کردند. بعضی از آدم کوتوله ها از این موضوع خیلی ناراحت شدند، اما بعد فهمیدند که یک سد محکم به چوب زیادی احتیاج دارد و سگ های آبی مجبورند درخت های جنگل را قطع کنند...    

(همراه با برچسب) مترجم: تهمینه کرمانی انتشارات: پیام مشرق