کتاب شاگردهای بازیگوش، آدم کوتوله ها در سرزمین چوبی 3 ترجمه ی علی عابدین نیا توسط انتشارات پیام مشرق به چاپ رسیده است.
در دهکده ی آدم کوتوله ها، مدرسه ی زیبایی وجود دارد که معلم آن بسیار مهربان است. او بچه ها را دوست می دارد و سعی می کند همیشه با آنها با مهربانی، صبر و حوصله برخورد کند. اما دانش آموزان این مدرسه بسیار پُر سر و صدا هستند. به عنوان مثال زمانی که معلم مشغول توضیح درس می باشد، آنها به یکدیگر موشک پرتاب می کنند، با صدای بلند حرف می زنند و هیچ توجهی به درس ندارند. حتی گاهی اوقات بعضی بچه ها از این رفتار محبت آمیز معلم، سوء استفاده کرده و از مدرسه فرار می کنند. به هنگام زنگ تفریح و سر کلاس با ریختن زباله محیط آن جا را حسابی کثیف می کنند. اوضاع بر همین منوال پیش می رود تا این که روزی یکی از بچه ها کیفش را در مدرسه جا می گذارد و وقتی به دنبالش می رود؛ آقای معلم را در حال نظافت کلاس ها می بیند. او از دیدن این صحنه بسیار ناراحت می شود و با عجله نزد دوستان شان باز می گردد و آن چه را که دیده برای آنها هم تعریف می کند. دانش آموزان از رفتارهای زشت خود پشیمان می شوند و تصمیم می گیرند کارهای ناپسند گذشته ی خود را جبران کنند...
شاگردهای بازیگوش جلد سوم از مجموعه ای با عنوان آدم کوتوله ها در سرزمین چوبی می باشد که در هر قسمت از آن اتفاقات جالب و آموزنده ای برای اهالی آن جا رخ می دهد. آنها نسبت به انسان های معمولی بسیار کوتاه قد هستند و به همین علت آدم کوتوله خطاب می شوند. ساکنان این سرزمین سعی می کنند در کنار هم و با کمک یکدیگر، مشکلاتی را که با آن رو به رو می شوند، از میان بردارند. زبان ساده، جملات کوتاه، صفحات مصور با رنگ آمیزی شاد و استفاده از برچسب های رنگی که کودک باید طبق شماره گذاری های انجام شده در متن قصه، آنها را سر جای خود بچسباند، از جمله جذابیت های این مجموعه برای کودکان است. مترسک، عقاب سپاس گذار، سگ های آبی، عناوین جلدهای دیگر آن می باشد که به چاپ رسیده اند.
برشی از متن کتاب
در سرزمین آدم کوتوله ها مدرسه بسیار زیبایی بود که تمام بچه های روستا به آنجا می رفتند. معلم مدرسه، پیرمردی مهربان و پر صبر و حوصله بود و به همین خاطر، بچه ها در مدرسه خیلی خیلی شاد و خوشحال بودند. گاهی وقت ها، صبر و حوصله معلم مهربان باعث میشد که بچه ها در کلاس، کارهای خیلی بدی بکنند و کلاس را به هم بریزند. وقتی آقای معلم درس میداد، آنها به هم موشک پرت می کردند، یا با هم دعوا می کردند. بعضی از روزها، آنها از مدرسه فرار میکردند، به جنگل می رفتند و مشغول بازی میشدند؛ اما با این همه معلم آنها همیشه صبور و مهربان بود. یک روز که مدرسه تعطیل شد و همه به خانههای شان رفتند؛ یکی از بچه ها چیزی را در مدرسه جا گذاشته بود. او وقتی به همراه دوستش به مدرسه برگشت و معلم را در حال جارو زدن مدرسه دید خیلی خجالت کشید. آنها از اینکه با دوستان شان این قدر مدرسه را کثیف کرده بودند ناراحت شدند. بچه کوتوله ها رفتند و آنچه را که دیده بودند برای دوستان شان هم تعریف کردند. آنها به خاطر دردسرهایی که برای معلم شان درست کرده بودند؛ خیلی خجالت کشیدند و تصمیم گرفتند که کلاس شان را خیلی خوب تمیز کنند و سر کلاس مودب باشند. همه ی بچه ها به خانه های شان رفتند تا سطل و جارو بیاورند و مدرسه را خیلی خوب تمیز کنند. وقتی بچه ها به مدرسه برگشتند...
(همراه با برچسب) مترجم: علی عابدین نیا انتشارات: پیام مشرق
نظرات کاربران درباره کتاب شاگردهای بازیگوش (آدم کوتوله ها در سرزمین چوبی 3)
دیدگاه کاربران