کتاب زمستان بارباپاپا از مجموعهی باربا پاپا نوشتهی آنت تیزون با ترجمهی تارا سالک توسط انتشارات کلام به چاپ رسیده است.
زمستان بارباپاپا، نهمین جلد از مجموعهی بارباپاپا است و با داستانی مصور، ماجرای شب سال نو و هدیههای بابانوئل را در سرزمین بارباها نقل میکند. در شب سال نو، بابانوئل به هر کدام از بارباها یک هدیه میدهد، اما هدیهی باربازو یک جعبهی مخصوص است؛ یک جعبهی بزرگ پر از پرندگان گرمسیری گوناگون و رنگارنگ! باربازو که علاقهی زیادی به حیوانات و مخصوصا پرندهها دارد، خیلی خوشحال میشود. اما پرندگان گرمسیری به گرما عادت دارند و خیلی سردشان شده. بارباها همگی با هم شروع به بافتن لباس های پشمی برای پرندگان می کنند تا آن ها را گرم کنند و به کمک یکدیگر هیزم بیشتری از جنگل برای گرم کردن خانه میآورند، اما بی فایده به نظر می رسد چون پرنده ها هنوز سردشان است . باربازو به این فکر میافتد که یک وسیلهی گرمایشی برقی برای پرندگان درست کند. او به کمک توربین آبی که در رودخانه قرار داده نیروی برق تولید کرده و به وسیلهی آن بخاریهای برقی را روشن می کند تا خانه گرم شود ولی خیلی زود رودخانه هم یخ می زند! بارباها باید فکری اساسی میکردند و چارهای می اندیشیدند تا این که فکری به ذهن بارباپاپا رسید...تمام صفحات کتاب با تصاویر زیبا و رنگارنگ نقاشی شده و جذابیت آن را دو چندان کرده است.
برشی از متن کتاب
بابا نوئل هیچ کس را فراموش نکرده است: نه باربا پشمالو، نه باربا لالا، نه باربا زیبا، نه باربا خوان، نه باربا زور، نه باربا دانا، و نه باربازو. باربازو با توکای مهربانش هنوز در خواب است. ولی درون این جعبهی بزرگ چه چیزی به آن ها هدیه داده شده است؟ هدیهی باربازو به قدری بزرگ است که از پنجره داخل نمیرود و باید آن را از راه سقف داخل برد. بار بازو از دیدن هدیهی خود به هیجان می آید. توکای او نیز از دیدن این همه دوست خوشحال است. ولی این نوع پرنده ها معمولا در جاهای گرم زمین زندگی می کنند. شاید همگی به کمک هم بتوانند برای آن ها کت، جوراب و بلوز پشمی ببافند. برای گرم کردن خانه باید هیزم فراوانی در شومینه بریزند. ولی ساکنین جنگل با این کار آنها مخالفت می کنند. باربازو تصمیم می گیرد برای آن ها یک وسیلهی گرمایی برقی و جدید درست کند. آب رودخانه، با چرخاندن چرخ آب، دستگاه تولید کنندهی برق را به کار می اندازد. و با به کار افتادن آب گرم کن و بخاری برقی، آب و هوای اتاق پرنده ها گرم و مناسب می شود. افسوس که صبح روز بعد آب رودخانه یخ زده است. ولی از شانس پرنده ها حالا باد می وزد می توان از یک دستگاه تولید برق بادی استفاده کرد. و وقتی دیگر باد نمی وزد، می توان آب را با صفحه های خورشیدی گرم کرد. بله، قبول... این وسیله ها کمی جاگیر هستند. فرض کنیم رود یخ زده است، دیگر باد نمی وزد، و خورشید هم بین ابرها پنهان شده است... حالا چه باید کرد؟ در این حال میتوان انرژی ماهیچه ها را به کار گرفت و با پدال زدن بر روی یک تسمهی گردان برق لازم را تولید کرد. بارباخوان می گوید که خیلی گرمش شده است. به قول او، "این پرنده ها هستند که باید برای گرم کردن خودشان سوار دوچرخه شوند و پدال بزنند!" با وجود این همه کار و تلاش، پرنده ها کم کم بیمار و ناتوان می شوند. آن ها در این جا راحت نیستند...
- کتاب های فرفره
- نویسنده: آنت تیزون
- تصویرگر: تالوس تیلور
- مترجم: تارا سالک
- انتشارات: کلام
نظرات کاربران درباره کتاب زمستان بارباپاپا
دیدگاه کاربران