کتاب خانه بارباپاپا از مجموعه قصه های بارباپاپا نوشته آنت تیزر با ترجمه تارا سالک توسط انتشارات کلام به چاپ رسیده است.
خانهی بارباپاپا جلد سوم از مجموعهی بارباپاپا میباشد که داستان خانه سازی بارباها را بیان میکند. بچههای باربا پاپا و باربا ماما بزرگ شده اند و دیگر در خانه جای کافی ندارند. آن ها به پیشنهاد فرانسوا و کلودین دوستان بچهها، به خانهای بزرگ و قدیمی در حومهی شهر نقل مکان میکنند. خانهی جدید خیلی زیباست و اتاقهای زیادی دارد، اما باید کمی تعمیر شود. بارباها برای خانهی جدید به اندازهی کافی اسباب و اثاثیهندارند؛ بنابراین به بازار دست دوم فروشیها رفته و هر یک وسایل و ابزاری را که لازم دارند پیدا کرده و میخرند. وقتی به خانه برمیگردند، با وضع عجیبی روبهرو میشوند؛ خیابان پر از ماشینهایی است که خانههای قدیمی را خراب می کند و به جای آنها ساختمانهای بلندی میسازند. بارباها خانههای جدید را که آپارتمان نام دارد، اصلا دوست ندارند. بنابراین وسایل خود را برداشته و به بیرون ازشهر میروند و با کمک هم خانهای زیبا و محکم برای خودشان میسازند. اما ماشینهای خانه خراب کن دست بردار نیستند و تا بیرون شهر هم آمدهاند تا خانهها را خراب کنند و به جایشان آپارتمان بسازند. بارباها باید با همکاری یکدیگر جلوی آنها را بگیرند و خانهی دوست داشتنیِ جدیدشان را نجات دهند.
برشی از متن کتاب
این خانه خیلی بزرگ و زیباست، ولی باید تعمیر و بازسازی شود. تمام افراد خانواده مشغول کار میشوند تا خانه قدیمی را تمیز و آماده کنند. حالا که خانه آماده شده است، هر یک از آنها چیزهایی را که لازم دارد، از بازار دست دوم فروشی خریداری میکند. باربا پشمالو وسایل نقاشی را برمیدارد؛ با با دانا یک تلسکوپ را انتخاب میکند. باربا زیبا برای خودش یک دستکش برمیدارد؛ بارباخان به کتاب علاقه دارد؛ باربا زو طرفدار حیوانات است؛ باربا زور به وسایل ورزشی نیاز دارد؛ باربا لالا هم به وسایل موسیقی علاقه مند است. اما وقتی از بازار به خانه برمی گردند، با صحنه عجیب و غریبی رو به رو میشوند. . خیابان پر از ماشین های بزرگی است که مشغول خراب کردن خانه ها هستند. به خانوادهی بارباپاپا می گویند که به جای زندگی در خانه قدیمی، باید در یک ساختمان بلند به نام برج زندگی کنند. ولی بارباها در این خانه که آپارتمان نام دارد، راحت و خوشحال نیستند...بنابراین تصمیم میگیرند به جای دیگری بروند. آنها از شهر شلوغ دور میشوند و وقتی شب از راه می رسد، روی تپهای کوچک و زیبا چادر میزنند. صبح روز بعد، بارباها روی تپه مشغول ساختن خانه ای جدید برای خود می شوند. این همان جایی است که دوست دارند زندگی کنند. بارباپاپا خود را به شکل یک قالب درمی آورد تا دیگر افراد خانواده روی آن را با پلاستیک بپوشانند . وقتی پلاستیک خشک میشود، بارباپاپا از راهی که هنوز باز است بیرون می آید و به این ترتیب، قسمتی از خانه آماده می شود. حالا وقت آن رسیده که هر کدام از بچه ها به اتاق مخصوص خود برود و به کارهای مورد علاقه اش مشغول شود. فرانسوا و کلودین هم به دیدن دوستان خود می آیند. خانهی جدید بارباها خیلی راحت است. آنها درون حوضی که در مسیر رودخانه درست کردهاند، آبتنی و حمام می کنند. فرانسوا و کلودین به بارباها کمک میکنند تا باغچهی زیبای خودشان را نیز آماده کنند. ولی مثل اینکه دردسر دوباره از راه میرسد...
(از سری کتاب های فرفره) نویسنده: آنت تیزون تصویرگر: تالوس تیلور مترجم: تارا سالک انتشارات: کلام
نظرات کاربران درباره کتاب خانه ی بارباپاپا
دیدگاه کاربران