کتاب دختری که بالا می رفت

کتاب دختری که بالا می رفت نوشته ی رابرت مانش و ترجمه ی ناهید معتمدی از سوی انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

کتاب خردسالان باید پر از تصاویر با رنگ های شاد و براق بوده و نوشته های کمی نیز داشته باشد. همچنین باید دارای محتوای خلاقانه و ظاهری جذاب بوده تا خواندن آن برای کودک هیجان انگیز و جالب باشد. کتاب" دختری که از درخت بالا می رود"، در کنار داستان کوتاه و با بیانی کودکانه، دارای تصاویر زیبا و جذابی است که به شدت سبب جذب کودکان می شود. آنا دختر بچه ی شیطونی که عاشق بالا رفتن است، او از هر جا که فکرش را بکنید بالا می رود؛ یخچال، کمد و ... ولی این بار دست به کار خیلی عجیب تری می زند، او بالای درخت بسیار بلندی می رود، پدر و مادش که از دیدن او نوک درخت، بسیار متعجب و وحشت زده شده اند، با کلی فریاد سعی می کنند، آنا را پایین بیاورند؛ اما هنگامی که می بینند این کار بی نتیجه است خودشان سعی می کنند به بالای درخت رفته و دختر بازیگوششان را پایین بیاورند، غافل از این که این کار آن قدرها هم که فکر می کنند ساده نیست، به همین خاطر موقع بالا رفتن از درخت به زمین می افتند .. این کتاب در کنار داستان کوتاه و بامزه اش، علاوه بر سرگرم کردن بچه ها، به آن ها می آموزد که بالا رفتن از ارتفاع، رفتار پرخطر و اشتباهی است.

 

برشی از متن کتاب

آنا عاشق بالا رفتن بود. یک روز وارد آشپزخانه شد و از یخچال بالا رفت او بالا رفت. بالا، بالا، بالا، بالا، بالا، بالا، بالا، ... و افتاد پایین درست با سر خورد زمین. «اوووووخ! اووووخ! اوووووخ!» مادر آنا را دید و گفت: «مراقب باش! دیگر از چیزی بالا نرو!» اما آنا گوش نکرد. او به اتاق خوابش رفت و سعی کرد از کمدش بالا برود. او بالا رفت. بالا، بالا، بالا، بالا، بالا، بالا، بالا و ... افتاد پایین درست روی شکمش خورد زمین. «اوووووخ! اووووخ! اوووووخ!» پدرش او را روی زمین دید و گفت: «مراقب باش! از همه جا بالا نرو!» بنابراین آنا تصمیم گرفت از اتاق بیرون برود، تا جای مناسبی برای بالا رفتن پیدا کند. بزرگ ترین چیزی که برای بالا رفتن پیدا کرد ... درخت بود. آنا از درخت بالا رفت بالا، بالا، بالا، بالا، بالا، بالا و ... افتاد پایین و درست با پشت خورد زمین. «اوووووخ! اووووووخ! اوووووخ!» اما این بار خیلی مراقب بود. او بالا رفت. بالا، بالا، بالا، بالا، بالا، بالا و ... او تا نوک درخت بالا رفت.

نویسنده: رابرت مانش تصویرگر: مایکل مارچنکو مترجم: ناهید معتمدی انتشارات: پرتقال