دربارهی کتاب چهار سابقهدار 2 (ماموریت تمام عیار)
در پانسیون سگ ها همه چیز به هم ریخته است! ظاهرا یک گروه خرابکار دیوانه به آن جا حمله کرده و وارد پانسیون شده اند. بعد هم با یک ماشین فوق پیشرفته، با سرعت سرسام آوری فرار کردهاند و سگ های وحشت زده را از پانسیون فراری داده اند. آقای پلانگر، مدیر بخش امنیتی پانسیون می گوید آن هیولاها چهار تا بودهاند؛ یک گرگ با دندان های تیز، یک مار بد ترکیب، یک کوسهی غول پیکر و یک جور ماهی بی ریخت! اما این ها که مشخصات چهار سابقه دار معروف، آقای گرگ، آقای مار، آقای کوسه و آقای پیراناست!
سابقه داران معروف باز هم برای نجات حیوانات از قفس دست به خراب کاری زده اند و حالا تصمیم دارند ده هزار تا مرغی که از نطر آن ها در قفس های تنگ مرغدانی آفتاب کنار اسیر شده اند را نجات بدهند. اما این کار به همین آسانی ها هم نیست! مرغدانی مجهز به سیستم امنیتی فوق پیشرفتهی لیزری است و برای ورود به آن جا به کمک متخصص کامپیوتر، آقای پُرپای عنکبوت احتیاج دارند! آقای پر پا خیلی زود به کمک این چهار نفر می آید تا سیستم امنیتی مرغدانی را هک کند. تازه، باید مواظب باشند که دوباره توسط پلیس های شهر دستگیر نشوند. آیا آنها می توانند با کمک هم مرغ ها را نجات دهند، بدون این که صدمه ای به آن ها وارد کنند؟
کتاب مصور ماموریت تمام عیار جلد دوم از مجموعهی سریال چهار سابقه دار است که خواندن داستان های با مزه و نقاشی های طنز آلودش لحظات مفرحی را برای خوانندگان فراهم می کند.. این مجموعهداستان های چهار مجرم سابقه دار به نام های آقای گرگ، آقای کوسه، آقای مار و آقای پیرانا را همراه با نقاشی های بامزه و کاریکاتور گونه بیان می کند. آن ها هر بار با دردسرهایی که درست می کنند، ماجرا های جدیدی را رقم زده و داستان کتاب را می سازند.
کتاب ماموریت تمام عیار جلد دوم از مجموعهی چهار سابقه دار نوشتهی آرون بلیبی با ترجمهی سید نوید سیدعلیاکبر توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
مأموریت غیرممکن یا یک چیزی تو این مایه ها هی رفقا! دیدم بدجوری رفت روی مختون، برای همین یک مشت لباس مباس، مال خودم دست و پا کردم. چه جوری هاست؟ هنوز اون پشتِ قلمبهی گندهی پشمالوش دیده می شه. -باقی حرف هات رو قیچی کن پیرانا! فقط گوش کن ببین چی میخواهد بگه. بسیار خوب! برای رفتن توی مرغدونی آفتاب کنار، تنها کاری که باید بکنم اینه که کامپیوتر مرکزی شون رو هک کنم و تموم آژیرهای خطر رو پِخ پِخ، قطعِ قطع. اما خب... یک مشکلی داریم... سیستم امنیتی شون خیلی خیلی خفنه. این قدر خفن که از این جا هیچ کاری از پاهام بر نمی آد. برای خاطر همین، از شماها میخواهم که این چیز رو ببرید بزنید به کامپیوترشون. اون وقت دیگه همه چی رو استاد می کنم. آژیرهای خطر پخ پخ! شماها هم به مرغ های مامانی تون میرسید. صبر کن ببینم! تو کامپیوتر پلیس رو هک کردی و دست بردی تو پروندهی من، اون وقت نمی تونی بدون کمک ما، سیستم یک مرغدونی روهک کنی؟ آره رفیق! خودم هم که فکر میکنم، میبینم عجیبه. این مرغ دونی خیلی جای خوف و خَفَنیه. اگه اینقدر که می گی خوفه، پس ما چه جوری بریم سر وقت کامپیوترشون؟ گرگه گفت هیچ جوره راه نداره بریم تو ساختمون! خب... راه که داره. ولی آسون نیست... روی پشت بوم مرغدونی، دریچهی کوچیکی هست. با طناب از اون دریچه آویزون می شین پایین. 30 متر پایین تر می رسید به کامپیوتر. تنها کاری که باید بکنید اینه که: این چیز رو برای من بزنید به کامپیوتره. اما! اگه خوردید به دیوارها یا به کف زمین، آژیرها صدا می دن و گیر میافتید. همه اش همین؟ همچین کار اذیت کنی هم نیست که! هنوز حرفم تموم نشده! ماجرای کامپیوتر که تموم شد، طناب رو می گیرید و برمیگردید بالا، تاچی؟ تا برسید به کانال تهویهی هوا. کانال رو می گیرید و می رید، تا چی؟ تا برسید به قفس مرغ ها. همونی که گفتم، این یکی هم انگاری اذیت کن نیست... هنوز حرفم تموم نشده. نگاه کنید! سر راهتون، قبل از قفس مرغ ها، محوطه اشعهی لیزره. اگر به یکی شون هم بخورید، آژیرها کار می افتند. فقط هم صحبت از بوق خطر نیست، خود اشعهها نابودتون میکنند. بدجوری خطرناک اند. ببینم؟ تا اون وقت مگه نباید تو اشعههای لیزر رو از کار انداخته باشی؟ میاندازم. می اندازم. بقیهی آژیرهای خطر رو از کار می اندازم. اما اشعههای لیزر فقط با دست خاموش می شن. یک کلیدی اونجاست که باید بزنی از کار بیفته. پس... فقط باید کلیدش رو بزنیم؟ او هوم! هنوز هم انگاری کار اذیت کنی نیست. چون که هنوز حرفم تموم نشده! کلید خاموش کردن، درست اون طرفشه. یعنی اینکه باید از لالوی لیزرها رد شید تا برسید به کلیده. حرفت تموم شد بالاخره؟ پوووف!... تمومه! خوبه! ببین، این هایی که گفتی کله خری کامله! هیچ جوره نمی تونیم این کار رو بکنیم پسر! چرا! چرا! می تونیم! فقط باید مثل یک تیم درست راستی...
- نویسنده: آرون بلیبی
- مترجم: سید نوید سید علی اکبر
- انتشارات: هوپا
نظرات کاربران درباره کتاب چهار سابقهدار 2 (ماموریت تمام عیار)
دیدگاه کاربران