کتاب بالماسکهی مرگ سرخ از مجموعهی کلاسیک های خواندنی نوشتهی ادگار آلن پو با ترجمهی نادر قبلهای توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.
کتاب بالماسکهی سرخ مجموعه آثار ادگار آلن پو شاعر و نویسندهی امریکایی قرن نوزدهم در ژانر وحشت در قالب داستان کوتاه را شامل می شود که سر لوحهی نویسندگان بزرگی چون سر آرتور کانن دویل و آگاتا کریستی قرار گرفته است. شرح جزئیات بی بدیل وحشت و صحنه های جنایت آمیز داستان هایش چنان دست نیافتنی و دور از ذهن هستند که منتقدان بسیاری را به این باور رسانده که پو قاتلی حرفهای بوده و تجربیات جنون آمیز خود را در داستان هایش پیاده کرده است. پایان مشترک تمام داستان های کتاب مرگ است که در واقع کلیدی برای حل تمام مشکلات شخصیت های داستان ها برشمرده می شود. یکی از داستان های معروف کتاب با عنوان بالماسکهی مرگ سرخ، دربارهی شاهزادهای به نام پروسپرو است که وقتی مردم کشور تحت سلطهاش دچار بیماری واگیر دار و کشنده ای می شوند، دستورمی دهد تا برایش صومعه ای بسازند و تمام افراد دور و برش که از سلامتشان اطمینان داشت را درآن جا جمع کرد و فقط اجازهی خروج از آن جا برای افراد صادر می شد و هیچ ورودی از دنیای بیرون به این قصر صورت نمی گرفت. شاهزاده هر شب میهمانی های بزرگی ترتیب می داد و بی خبر از دنیای بیرون قصرش، به خوش گذرانی می پرداخت و به خیال خودش از مرگ گریخته و جانش در امان بود؛ بی خبر از اینکه به زودی در میهمانی باشکوه بالماسکه ای که برگزار می کند، با عاقبت این بی تفاوتی اش رو به رو شده و اتفاق هولناکی برایش رخ خواهد داد.
برشی از متن کتاب
هیچ آفتی تا حالا مرگبارتر، یا مهیب تر از آن نبوده. آواتار و مُهرش خون بود - سرخی و خوف خون، درد های شدید و سرگیجه های ناگهانی داشت، و سپس خونریزی بسیاری از منافذ بدن همراه تجزیه. لکه های سرخ روی بدن و به ویژه روی صورت قربانی نفرین بلایی بود که مانع کمک و همدردی رفقای او می شد. و تمام ناگهانی بودن این بلا، پیشرفت و انهدام مرض در نیم ساعت رخ می داد. ولی شاهزاده پروسپرو شاد و بی باک و زیرک بود. وقتی نیمی از جمعیت ملوکش از بین رفتند، هزار نفر از دوستان سالم و امیدوارش را از میان شوالیه ها و بانوان بارگاهش به حضور فراخواند، و همراه آن ها در یکی از صومعه های قلعهاش به گوشه گیری عمیقی رفت. ساختمان این صومعه بزرگ و باشکوه بود؛ ساخت ذائقهی نامتعارف و در عین حال همایونی خود شاهزاده بود. دیواری بلند و قوی دور تا دور آن را احاطه کرده بود. دیوارش دروازه های آهنی داشت. کشورهایی که در ساخت آن دست داشتند، کوره و چکش های سنگین آورده بودند و پیچ ها را جوش داده بودند. آن ها تصمیم گرفته بودند دخول و خروج افراد داخل فقط به واسطهی تحریکاتی از نومیدی و خشم از داخل باشد. صومعه شرط و شروط بسیاری داشت. با چنین احتیاط هایی درباریان در برابر سرایت بیماری مصون می ماندند. جهان بیرونی می توانست خودش فکری به حال خودش کند. در این حین فکر یا اندوه برای این بیماری حماقت بود. شاهزاده تمام اسباب خوشی را مهیا کرده بود. آن جا پر از دلقک، شعرای بداهه پرداز، رقاص های باله، مطرب، زیبایی و شراب بود. داخل صومعه تمام این ها، به علاوهی امنیت بود. "مرگ سرخ" بیرون آن بود. تقریباً نزدیکی های ماه پنجم یا ششم گوشه گیری های شاهزاده بود و در حالی که آفت با شدتی آتشین بیرون صومعه پیش میرفت، که شاهزاده پروسپرو...
فهرست
مقدمهی مترجم متزنگرستین میعاد برنیس مورلا سایه - یک تمثیل سکوت - یک افسانه بالماسکهی مرگ سرخ لیجیا ویلیام ویلسون قلب افشاگر مرد جمعیت زوال خاندان آشر پرترهی بیضی گودال و آونگ گربهی سیاه زنده به گوری جعبهی مستطیل حقایق پرونده ی م.والدمار خمرهی آمونتیلادو هاپ فراگ
نویسنده: ادگار آلن پو مترجم: نادر قبله ای انتشارات: پیدایش
نظرات کاربران درباره کتاب بالماسکه ی مرگ سرخ (کلاسیک های خواندنی)
دیدگاه کاربران